پیچیدگی،
نظم و زیبایی حیرت انگیزی در جهان طبیعی وجود دارد. به ویژه در قلمرو موجودات
زنده، هیچ چیز پیچیده تر از آن چیزی نیست که برای ادامه حیات خود لازم دارند. هر
جنبه ای از سیستم در خدمت یک هدف است. اگر اینگونه نباشد، سرانجام مولفه ی غیرضروری،
در نسل های بعدی دیگر متوقف می شود. حتی با وجود این محدودیت های منابع و بازده
انرژی، زیبایی و هماهنگی بی حد و حصری در جهان طبیعی پیدا می کنیم. میزانِ دقیقِ پیچیدگیِ
طبیعت را با طراحیِ معمارانِ امروز، مقایسه کنید. در حالی که طبیعت فقط به همان
اندازه که لازم است پیچیده است، معماران و طراحان پیچیدگی بیش از حد و غیرضروری را
به ساختمانها و مناظر خود اضافه می کنند.
معماری
معاصر دارای پیچیدگی های تصنعی است؛ در نتیجه ساختمان هایی ایجاد می شوند که محیط
را متشنج و منابع را تخلیه می کنند. ساختمانهایی که از شکل افتاده اند و ارتباط کمی
با عملکرد، اقتصاد یا زیبایی ساختمان دارند. علیرغم آن، مدت هاست که این نوع پیچیدگی
به عنوان حق طراح شناخته شده که در اصل نوعی بیانگریِ شخصیِ خلاقانه ولی در عین حال
خودخواهانه در خود نهادینه دارد که مورد حمایت اکثر دانشکده های معماری و تصورات دراماتیک
از معنای معماری قرارمی گیرد.
"پیچیدگی"
خود مسئله نیست. بلکه اشکال غیر منطقی و دلخواه است که ساختار را پیچیده و یکپارچگی
ساختمان را به خطر می اندازد که اکنون آنها را زیر سوال می بریم. در حالی که پیچیدگی
تصنعی ممکن است در ساختمانهای مدرن بیشتر دیده شود، معماری سنتی از تأثیر آن در
امان نیست. خانه های سبک کلاسیک McMansions
بیانی سنتی از پیچیدگی تصنعی هستند، با سقف های مثلثی و بیانِ تکراریِ
عناصر نما. مسئله پیچیدگی تصنعی تنها محدود به کار پروژه های معمارْستاره ها نیست،
بلکه در متواضع ترین بناها از انبارها گرفته تا مسکن ارزان قیمت نیز وجود دارد.
معماری
منظر نیز از همان وسواس رنج می برد. فضاهای باز معاصر اغلب با کاشت زیاد، دیوارکشی
های زیاد، ایجادِ خاکریز و سایر ویژگی هایی طراحی می شوند که منظره را به هم ریخته و تجربه کاربر
را تحت تأثیر قرار می دهند. دیگر تهیه یک فضای باز، زیبا و سایه دار با صندلی هایی
که انواع فعالیت ها و آزادی حرکت را در خود جای دهد کافی نیست، گویی معمار منظر نیز
همانند معمار باید بیانیه ای هنری خلق کند.
معماری
معاصر، پیچیدگی خود را بروز می
دهد. این کاملاً در تضاد با دستگاههای پیشرفته امروزی است که از لحاظ داخلی
بسیار پیچیده هستند و در خارج حس سادگی کامل را منتقل می کنند. اگر آیفون به روشی
طراحی شود که امروزه بسیاری از معماران طراحی می کنند، قطعا به آن کلید هایی اضافی،
دکمه های روشن شونده و شاید چند لبه دندانه دار برای خلق سبکی نو، اضافه
می کردند.
اصطلاحِ
"پیچیدگی تصنعی"، خیلی در بسترِ معماری استفاده نشده است. با این حال، لئون کریر، معمار و شهرساز بارها و بارها این پدیده
را که در طراحی ساختمان ها، مناظر و شهرها نفوذ می کند، نشان داده است. دیاگرام
های او پوچی پیچیدگی را در مقابل شکلِ منطقی معماری و شهرسازی کریر با الهام از الگوها و رفتار کلاسیک،
آشکار می کند. نیکوس سالینگاروس ریاضیدان، با استفاده از اصطلاحات بی
نظمی، تصادفی و پیچیدگیِ ساختگی، درباره پیچیدگی در معماری مطالب زیادی نوشته است.
کریستوفر الکساندر یک عمر صرفِ تلاش برای
آموزش ماهیت نظم و بکارگیری اصول جهانی طراحی برای ایجاد مکانهای زیبا و هماهنگ تر
کرد. هدف در اینجا، گسترش این گفتگو و تمرکز توجه بر پیامدهای منفی عدم پیروی از
فرایندهای طبیعی تر طراحی است.
هزینه
های محیطی پیچیدگی تصنعی
فجیع
ترین گناه پیچیدگی تصنعی، خسارت زیست محیطی است که متحمل می شود. پیچیدگی های سازه
ای به تعداد زیادی مصالحِ اضافی نیاز دارد: فولاد، بتن، چوب، شیشه و موارد دیگر. تیرهای
بارگذاری شده به صورت نامتقارن، کنسول های بزرگ و سایر انحرافات ساختاری هزینه ای
در منابع طبیعی و انرژی مورد استفاده برای استخراج، ساخت و نصب به طور دقیق انجام
می دهند. در مقابل، کارآمدترین و سازگارترین سیستم با محیط زیست، سیستم های سازه ای
با اعضای تکرار شونده هستند که در مقطع متقارن اند، مانند ستونی ساده و تیر، قوس،
طاق و خرپا.
مانند
پیچیدگی ساختاری، پیچیدگی حجمی نیز منابع را هدر می دهد و حجم ها و اشکال غیر سازه
ای ایجاد می کند که هیچ تاثیری در استفاده یا حتی زیبایی ساختمان ندارند. آیا در
دوره ای از نگرانی در مورد محیط زیست، نباید ساختمان ها را در اولین مراحل طراحی طوری
دیده شود تا از نظر منابع و انرژی، کم مصرف باشند؟
بنظر،
عامل اصلی پیچیدگی تصنعی، سوخت های فسیلیِ ارزان قیمت بود که هزینه های نسبی
استخراج، ساخت و حمل و نقل مصالح ساختمانی را کاهش داده است. این معماران را قادر
می سازد تا منابع خود را در سازه هدر دهند. جای تعجب نیست که معماری قبل از صنعتی
شدن دنیا، ارگانیک و هماهنگ تر به نظر می رسید. چون بایستی به همان روشی که طبیعت
باید از نظر منابع و انرژی کارآمد است، باشد و در آن زمان فقط ساختمان های شهری
مانند اهرام، معابد، کلیساهای جامع و کاخها بودند که به مصالح و انرژی اضافی در
قالب نیروی انسانی و در نتیجه مقیاس و پیچیدگی دسترسی داشتند.
هزینه
های اقتصادیِ پیچیدگی تصنعی
جالب
است اما تقریباً غیرممکن است که هزینه ی میلیارد دلاری که برای این پیچیدگی ها صرف
شده را محاسبه کنیم. همانطور که جان سیلبر در کتاب معماری پوچ استدلال کرد،
چگونه "نابغه" یک هنر عملی را مسخ کرد، موسسات آموزش عالی یکی از ولخرج
ترین ها در پیچیدگی تصنعی هستند که از آن برای جلب توجه در بین موسسات همتای خود و
تغذیه منافع خود استفاده می کنند.
هزینه های اقتصادی با پایان ساخت بنا، تمام نمی
شود. فرم سازی های بیخود، بخصوص در پوشش ساختمان منجر به مشکلات اجتناب ناپذیری در
تعمیر و نگهداری آن می شود. کنار هم قرار گیری نادرست مصالح یا هر انحراف سازه ای،
نقاط ضعیفی را ایجاد می کند که مستعد نفوذ رطوبت، یخ زدگی و پوسیدگی است.
چگونه
به اینجا رسیدیم؟
در
حالی که ریشه های پیچیدگی تصنعی به سال های گذشته برمی گردد، به نظر می رسد که این
پدیده با انقلاب صنعتی و استفاده از سوخت های فسیلی در مقیاس وسیع اش، پدید آمده
است. آنچه در قرن نوزدهم آغاز شد، در قرن 20 کاملاً مورد استقبال قرار گرفت زیرا
منابع بیشتری برای صرف مواد اضافی و اجزای ساختمانی در دسترس بود. این بدان معنا نیست
که صنعتی سازی باعث پیچیدگی تصنعی شده است اما این امکان را فراهم کرده است. سوخت
های فسیلی ارزان، ایده هایی در مورد نقش معمار به عنوان هنرمند و قهرمان، حومه شهر
و جلب توجه به میل ذاتی ما برای تازگی، همه برتری پیچیدگی تصنعی را تقویت کردند.
در
زمان های جدیدتر، پیچیدگی تصنعی به عنوان جایگزینی برای عدم وجود پیچیدگی های طبیعی
شهری استفاده می شد. نمای شهری سنتی از چندین ساختمان کوچک در کنار هم تشکیل شده
بود. هر ساختمان نسبتاً ساده بود اما در کنار هم ترکیب پیچیده ای ایجاد کردند.
زمانی
برای پیچیدگی تصنعی
ساختمانهایی
با اهمیت شهری مانند موزه ها، تالارهای شهر، تئاترها، كتابخانه ها، كلیساها دارای
معماری جاه طلبانه تری هستند و ممكن است هزینه های اقتصادی ناشی از پیچیدگی تصنعی
را توجیه كند. در شهرهای پیش از دوران صنعتی، کلیسای جامع از عناصری چون برج ها،
گلدسته ها و سقف های سر به فلک کشیده، برای الهام بخشیدن به افراد و تعالی بخشیدن
به قدرتی بالاتر استفاده می کرد. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، دادگستری ها و
تالارهای شهر به طور معمول بهترین و پیچیده ترین ساختمان ها در مرکز شهر بودند. در
زمان های اخیر، موزه ها با معماری جسورانه برای جلب شناخت، ترویج یک مأموریت هنری
و ایجاد غرور شهری طراحی شده اند. به همین دلایل، طرفداران کدهای مبتنی بر فرم،
نوعی کد که بر استفاده بیش از حد از شکل شهری تأکید دارد، به طور معمول ساختمان های
شهری را از استانداردهای دقیق طراحی معاف کرده اند تا بیان قوی تری از معماری را
فراهم کند و به این ساختمان ها اجازه دهد در میان سایر ساختمان ها برجسته شوند.
با
اینکه آزادی بیان برای برخی از ساختمانهای شهری تضمین شده است اما بسیاری از
معماران هنوز اصرار دارند که پیچیدگیهای تصنعی را به حد افراط برسانند، در نتیجه
ساختمان هایی که این بودجه را خرج می کنند، هزینه نگهداری و تعمیر آنها بیشتر است
و بار غیرقانونی را بر دوش متولیان آینده این نهاد می اندازند.
در
مورد پیچیدگی طبیعی
ساختمانهایی
که بافت شهری را تشکیل می دهند مانند خانه ها و مغازه ها، دفاتر و هتل ها،
کتابخانه ها و موزه ها، می توانند با سطح پیچیدگی طبیعی متناسب با عملکرد، زمینه و
اقلیم طراحی شوند. در بیشتر موارد، این به معنای حجم سازییِ ساده است که شامل سقف
های ساده، سیستم های سازه ایِ منطقی و کارآمد با محیط زیست و نماهای کاملاً طراحی
شده با توجه به جزئیات و ساخت و ساز.
پیچیدگی
طبیعی با مینیمالیسمی که سعی دارد تمام جزئیات تزئینی را از از فرم ساختمان از بین
ببرد برابر نیست. مینیمالیسم، درجه ی پیچیدگی را تا انتهای دیگر آن چرخانده و منجر
به "سادگی تصنعی" می شود. همانطور که الکساندر توضیح داد، لایه بندی جزئیات
از مقیاس نما تا مقیاس دستگیره از پیچیدگی طبیعی جهان (از کهکشان تا اتم) تقلید می
کند که به طور مداوم در هر مقیاس خود را نشان می دهد.
طراحی
شهری همچنین می تواند در پیگیری پیچیدگی طبیعی نقش داشته باشد. با تمرکز بر الگوهای
توسعه افزایشی، در مقابل پروژه های بزرگ، فشار کمتری برای مجسم کردن پیچیدگی بر روی
هر ساختمان وجود خواهد داشت.
اگر
معماران و طراحان قصد دارند تغییرات اقلیمی را جدی بگیرند، باید صادقانه در مورد
نقش خود در گسترش ساختمانهای سنگین، فکر کنند. پایداری با این سوال شروع می شود که
آیا می توان ساخت؟ هنگامی که تصمیم برای ادامه کار اتخاذ شد، باید بیشتر به تأثیرات
زیست محیطی که انتخاب های طراحی ما بر روی کره زمین تحمیل می کند، توجه بیشتری
داشته باشیم. وقتی به مکانهایی که بازدید کرده اید و آنها را دوست داشته اید فکر می
کنید، لازم به یادآوری است که تقریباً همه آنها مجموعه هایی از ساختمانهای ساده
شکل گرفته اند که دارای سازه ای منطقی و دقیق هستند.