حرکت های
پیشگامانه شهر کپنهاگ؛ به سمت پایداری و فضاهای عمومی پیشرفته، فرهنگ دوچرخه
سواری، و معماری منظر در کانون توجه بسیاری از معماران منظر و برنامه ریزان قرار گرفته است. یکی از موارد قابل توجه؛ تداوم مسیر پیشرفت در این شهر است. چندین دهه تلاش مجدانه
برای بهینهسازی شهر در راستای زندگی روزمره ساکنانش، زمینه را برای آنچه امروز
امکان پذیر گشته؛ فراهم ساخته است.
در هر فصلی در
کپنهاگ _زمستان و ساعات کم برخورداری
از نور خورشید، روزهای کوتاه همراه با بادهای سرد، و در روزهای بلند ماههای
تابستان؛ حس جمعی شادی و تمایل به حضور در فضاهای عمومی شهر؛ جریان دارد، بیست یا سی سال پیش، اینگونه نبود.
شخصیت شهر به شدت تحول یافته است.
کتاب «یادگیری
از کپنهاگ: تمرکز بر زندگی روزمره» روح جدید شهر را به تصویر می کشد. در این کتاب؛ به مکانهای متعددی در پایتخت دانمارک اشاره می شود،
که؛ طی چند دهه گذشته، تأثیر قابل توجهی بر فضا و زندگی عمومی داشته اند و این
پروژه ها را در چهار فصل دستهبندی میکند: فضاهای عمومی، ورزش و اوقات فراغت،
فرهنگ و آموزش، و مسکن.
شرح هر پروژه با
ارائه جزئیات بهمراه مجموعه ای از مصاحبه ها و مقالات با برخی از برجسته ترین و
اندیشمند ترین طراحان شهر کنونی؛ تکمیل می
گردد.
پروژه «فرش
پرنده: میدان اسرائیل»
یکی از پروژههای قابل توجه در بخش فضاهای عمومی کتاب، که
می تواند الهامبخش مفیدی در برابر فضاهای شهری شده امروزین باشد، پروژه «فرش پرنده: میدان
اسرائیل» است. اگر؛ ارزش
فضاهای شهری را که در حال حاضر توسط پارکینگ ها اشغال شده، دریابیم؛ قادر خواهیم
بود این سایت ها را به گونهای بازسازی نماییم تا زندگی عمومی، کسب و کار، و بازی درفضاهای شهری؛ جذب شده و جریان یابند. پروژه «فرش پرنده: میدان
اسرائیل» نمونه ای عالی از دگرگونی فضاهای عمومی در کپنهاگ، طی چندین دهه است.
این سایت؛ پیشتر یک ر بازار سبزیجات بود در نزدیکی
یکی از شلوغ ترین ایستگاه های حمل و نقل که به پارکینگ بدل شد. شهرداری دو
بازار سرپوشیده و یک میدان عمومی ساخت که
میزبان بازار کشاورزان در آخر هفته ها نیز است.
شهرداری در سراسر خیابان، فراخوانی منتشر کرد و در آن شرح داد که پارکینگ
سابق باید به یک فضای عمومی جدید بدل گردد.
شرکت کوبه برنده این رقابت شد، یک شرکت برنامه ریزی و طراحی
چند رشته ای مستقر در کپنهاگ متشکل از معماران منظر، برنامه ریزان، و معماران، که
طرح «فرش پرنده» را برای کلیت میدان پیش
نهاد. ماشینها با پارکینگ زیرزمینی، «به زیر فرش جارو میشوند.» به مثابه یکی از
بزرگترین فضاهای عمومی جدید شهر، این
میدان « یک فضای غیررسمی است که عموم را قادر می سازد از زندگی شهری لذت
ببرند.
دن استابرگارد،
معمار طرح از شرکت کوبه خاطرنشان می کند که «زیرساخت ها؛ نقش بسیار مهمی در تعریف
شهرهای ما از دهه 1950 تا 1980 داشته اند. فضاهای عمومی و مناطق بین ساختمان ها به فضاهایی برای ماشین
بدل شدند و این مسئله بر زندگی روزمره تأثیر داشته است. اما؛ در حال حاضر، می دانیم که می
بایست زیرساخت ها را با کیفیت عمومی فضای شهری ترکیب کنیم. پارکینگ دوچرخه،
ایستگاه مترو یا منظر خیابان، فرقی ندارد، باید تاکید داشت که تمام زیرساختها یک
فضای اجتماعی و عمومی هستند.»
کوبه؛ برخی از
تاثیرگذارترین تلاشهای طراحی شهری در کپنهاگ را رهبری کرده است. رویکرد آنها به میدان اسرائیل منعکس کننده رویکرد عمیقاً
مشارکتی و خلاقانه رویه ای است که با مشارکت جوامع طراحی می گردد. این میدان
بزرگترین فضای عمومی در کپنهاگ است، وهمچنین به مثابه یک حیاط مدرسه! که میان دو
مدرسه؛ مشترک است - «با این وجود؛ ما فکر کردیم که این حیاط مشترک باید یک فضای باز
باشد...با خلق یک مرز مجزا؛ مدرسه را متقاعد ساختیم که می تواند منطقه ای در
وسط شهر و در عین حال؛ یک محیط باز داشته باشد. چالش معماران منظر؛ ارائه
راهکار های جدید برای زندگی در کنار یکدیگر و خلق
یک زندگی روزمره پر جنب و جوش و سرزنده بوده است.»
شنا در بندر
نمیتوانید امروز
کپنهاگ را بدون فهم رابطه متغیر آن با آب درک کنید. بخش ورزش و اوقات فراغت کتاب؛ یکی از جدیدترین راهکارهای شهر
برای تعامل با آب را شرح میدهد: پروژه های ورزشی و تفرجگاهی مرتبط با آب در نقاط
مختلف شهر نشان از تحول بنیادینی ست که در رابطه شهر با آب رخ داده است.
پروژه «بولژ کالوبود» (امواج کالوبود)؛ «تفرجگاهی است که از حاشیه رود تا روی آب
امتداد مییابد، مسیرهای پیادهروی موج مانند با سطوح ارتفاعی مختلف، اوج می گیرند و به زمین بازمیگردند. نیمکتها،
مناطق بازی، و نقاط چشم اندازی، بازدیدکنندگان
را به «درنگ کردن» دعوت میکنند. آنچه؛ ممکن است تصادفی به نظر برسد، از یک برنامه دقیق پیروی می کند. بادهای شدید در مکانیابی بخش های روباز، و همچنین؛ مسیر خورشید و سایه های ایجاد شده توسط
ساختمان های اطراف؛ در نظر گرفته شدند.
فضا؛ برنامه های گوناگون را به روش های جالبی ترکیب می کند. پروژه «موج» عملکردهای متعددی دارد: باشگاه
کایاک و قایق رانی، حوضچه شنا، مینی هتل شناور برای قایقرانان، و یک سکو برای
رویدادهای فرهنگی. تمام این موارد در سایت کنار بندر؛ گرد هم آمده اند. علاوه بر
این؛ «بر اساس رویکرد طراحی سایت _رویکرد طراحی گهواره به گهواره، همه مواد را می توان بر اساس نوع شان در پایان
عمر مفید از پروژه جدا کرد؛ تا بتوان بازیافت کرد یا مورد استفاده مجدد قرار
داد.»
حمام بندری بولژ کالوبود و سایر موارد مشابه آن در نقاط
مختلف شهر، نشان از تحول بنیادینی است که در رابطه شهر با آب رخ داده است. همانطور که در بسیاری مناطق بندری صنعتی
سابق، کسی تصور نمیکرد که بدلیل آلودگی بتواند روزی در آنجا شنا یا غواصی کند،
امروزه؛ بسیاری از جوانان و افراد کهنسال را در حال شنا یا استراحت می بینید.
در مقالهای؛ هافمایستر فرآیند تغییر کیفیت فیزیکی آب و
بندرگاه و همچنین تصویر ذهنی آن را در ذهن کپنهاگیها روشن می سازد. «با تغییر از یک شهر صنعتی به یک شهر آگاه
نسبت به محیط زیست، نه تنها کیفیت زندگی، بلکه کیفیت آب را نیز بهبود بخشیده است... به
لطف اقدامات هدفمند در مدیریت فاضلاب و نوسازی سیستم فاضلاب، در حال حاضر؛ زندگی در کنار آب، جزئی جدایی ناپذیر از تصویر شهر
گشته است.»
چنین بهبودهای حیاتی در درک کیفیت آب، شالودهای را برای
بازسازی بنیادین رابطه و جهتگیری شهر نسبت به
اسکله و درک مجدد از بندر؛ از یک محیط حاشیه ای به یک پارک مرکزی سبز-آبی
ایجاد نموده است. بنابراین؛ بسیاری از پروژه های ارائه شده در کتاب نشان می دهند که چگونه می
توان از این جهت گیری جدید بهره برد.
مناطقی که در امتداد بندر قرار دارند، زندگی ساحلی با کیفیت بالا و فرصت هایی
برای شنا کردن یا گرد هم جمع شدن برای تماشای غروب خورشید را
ارائه می دهند. طرحهای
جامع شهر تصریح میکنند که تمام مناطق ساحلی نه تنها باید برای عموم دسترس پذیر
باشند، بلکه باید برای عموم مردم نشاطآور نیز باشند.
جهت گیری شهر حول بندر به مثابه پارک مرکزی آن، به واسطه
مجموعه ای از چشم اندازهای رو به رشد، فضای باز، مسیر عابر پیاده و جریان دوچرخه در
اطراف و سراسر بندر امکان پذیر شده است که
دسترسی مداوم به لبه آب و مناطق جدیدی را در راستای فرهنگ پیاده مداری و دوچرخه
سواری شناخته شدهء شهر فراهم می آورد. در اینجا؛ درس های مهمی برای معماران منظر و
برنامه ریزان وجود دارد.
در وهله نخست؛ حفاظت، ارتقاء و بازیابی سلامت اکولوژیکی
بدنههای آبی موجود و فضاهای باز برای بسترسازی جهت دسترسی و برخورداری عمومی در
آینده بسیار مهم است. دوم؛ آنکه، می
بایست یک چشم انداز قدرتمند در قالب یک چارچوب طرح جامع ایجاد گردد، تا بتواند
فراتر از چرخه های سیاسی کوتاه مدت تداوم یابد و اقدامات بسیاری از کنشگران را در
طول زمان هدایت نماید. همچنین؛ معماران می بایست هر مداخله ای را، حتی اگر تکه کوچکی
از یک پازل بزرگتر باشد، به مثابه کمکی به تحقق چشم انداز بزرگتر بدانند که در
نهایت منجر به دگرگونی ریشه ای مکان خواهد شد.
شهر بدون کربن
کپنهاگ، مانند بسیاری از شهرها با رهبران بلندپرواز در
سراسر جهان، به سوی آینده ای عادلانه تر و پایدار تر برای ساکنان خود پیش می رود. تا سال
2025، کپنهاگ اولین پایتخت بدون کربن خواهد بود. تغییر از اتومبیل محوری به دوچرخه محوری نقش تعیین کننده ای
دارد. همانطور که در مقاله
ای در مورد فرهنگ دوچرخه سواری و کیفیت زندگی توضیح داده شده، فرهنگ دوچرخه سواری
در شهر، برای شهرنشینان در سراسر جهان به خوبی شناخته شده است و تحقق آن تجربه ای
قدرتمند و ارزشمند است. اما؛ آنچه کمتر شناخته شده، عوامل دیگری است که در تبدیل کپنهاگ به شهری که، در
آن؛ واقعاً بتوان بدون ماشین زندگی کرد، کمک میکنند؛ مانند فراهم سازی بستر شهری متراکم در
«مقیاس انسانی»، فشرده و در ارتباط با حمل و نقل برای مناطق توسعهیافته جدید و در قالب
یک سیستم حمل و نقل در طبقه بندی جهانی که، امکان تحرک را برای شهروندان فراهم می سازد.
از آنجایی که؛ شهر به تدریج زیرساخت های دوچرخه سواری خود را
اجرا نموده و گسترش داده است، سرمایه گذاری کلان متناسبی در گسترش حمل و نقل انبوه
انجام شده است. از جمله؛ خط متروی کاملاً جدید سیتیرینگن - Cityringen -
که در سال 2019 تکمیل شد.
مقاله شگفت انگیز جیکوب شوف، نقش حیاتی مشارکت های نوآورانه
دولتی-خصوصی را شرح می دهد، نقشی که آژانس های توسعه مجدد در ایالات متحده ایفا می
کنند. ساخت پروژههای
بزرگ حملونقل عمومی مانند پروژه «سیتیرینگن»، و همچنین رهبری تجسم مجدد از بزرگترین منطقه توسعه جدید شهر، نوردهون
- Nordhavn
-، با توجه به طرح اصلی آن توسط کوبه.
مقاله ای در کتاب؛ به جزئیات یک مشارکت خصوصی-عمومی متمرکز بر بندر
میپردازد: «شهر کپنهاگ و دولت دانمارک در سال 2007 با تأسیس شرکت توسعه پروژه By & Havn (شهر و بندر) پایههای این کار را بنا
گذاشتند… شرکت جدید دو وظیفه اصلی دارد: مدیریت و تنظیم استفاده از آبهای بندری و
تسهیلات ساحلی کپنهاگ و ترویج تبدیل مناطق بندری بلااستفاده... این شرکت مانند یک
شرکت خصوصی، عمدتاً عاری از نفوذ سیاسی عمل میکند و بنابراین میتواند استراتژی
های طولانیمدت را دنبال نماید... مدل کسب و کار By & Havn جهت استفاده از درآمد حاصل از فروش [زمین های بندری] برای ایجاد زیرساخت های
عمومی در مناطق جدید توسعه یافته است.
سیتیرینگن جدید(حلقه جدید شهر) متروی کپنهاگ از سال 2019 در زیر شهر؛
در حال اجرا است و توسط By & Havn نیز برنامه ریزی شده است. این شرکت؛ به منظور بازپرداخت مجدد توسعه زیرساختها بدون نیاز
به شتاب در فروش ملک، وامهای بلندمدت گرفته و از زمینهای تحت اختیار
خود به عنوان وثیقه استفاده کرده است.
مدلهای مالی
نوآورانه و برنامهریزی بلندمدت متفکرانه برای سرمایهگذاری زیرساختهای عمومی از
مسیرهای دوچرخهسواری تا خط جدید متروی زیرزمینی برای ایجاد یک قلمرو عمومی موفق و
پر رونق و همچنین ایجاد انگیزه برای تحرک فعال و پویا و استفاده از حملونقل ضروری
است و در نتیجه شهر را قادر میسازد تا به اهداف پایدار بلند مدت خود برسد.
متراکم، متنوع و سبز. امکان پذیر
است؟
کپنهاگ مانند بسیاری از
مناطق شهری در سراسر جهان، در حال تجربه یک رنسانس شهری است، چراکه؛ افراد
بیشتری اقامت در محلههای شهری متراکم، مملو از امکانات رفاهی و از نظر اجتماعی
متنوع را انتخاب میکنند. اما؛ شهر چگونه توانسته است مقرون به صرفه بودن و دسترسی را
برای افرادی در ابتدای مسیر کاری، یا کسانی که به تازگی خانواده تشکیل داده اند؛
حفظ کند؟ بسیاری از مناطق، در محیط های شهری امروز که چنین رنسانس شهری را تجربه
میکنند، بدلیل اعیانی سازی گسترده و جابجایی ساکنان سابق آن، با درگیری اجتماعی
قابل ملاحظه ای مواجه بوده اند.
موضوع نهایی که
در این کتاب ارائه میشود، نقش یک شهروند متعهد در خلق فعالیتها در لایه مردمی در
راستای ارائه یک مأموریت سیاسی قوی برای شهرداری و جامعه طراحی است تا در راستای
مواردی مانند انتخاب نحوه تحرک و مسکن مقرونبهصرفه فعالیت داشته باشند.
به عنوان مثال؛ بخشی از داستان کمتر شناخته شده فرهنگ دوچرخه
سواری، اعتراضات گسترده و اقدام جمعی در پاسخ به بحران نفت دهه 1970 بود که الهام
بخش شهر شد، تا رهبران؛ نقش دوچرخه را در تحرک شهری جدی بگیرند.
و این سطح از
مشارکت اجتماعی بر رویکرد شهر نسبت به مسکن
نیز تاثیر داشته است.
از اواخر دهه 1960؛ اشکال مختلف زندگی جمعی شهر، توجه بین
المللی را به خود جلب کرده است. فصل پایانی کتاب؛ که بر مسکن متمرکز است، چندین مجتمع مسکونی نوآورانه و زیبا
با طراحی مناسب و درخور را در حاشیه بندری که انرژی دوباره گرفته و همچنین نمونههای
عالی از مسکن مشترک - co-housing- را شرح میدهد، روندی که در سطح
جهانی رو به افزایش است و به طور برجسته در نمایشگاه دوسالانه ونیز 2021 به
نمایش گذاشته شد: «چگونه در کنارهمدیگر زندگی کنیم؟»
یکی از ویژگیهای
تعیینکننده مسکن درون شهری کپنهاگ، شکل سنتی بلوک محیطی است که فضای سبز مشترکی
را احاطه کرده است.
این فرمها میتوانند عملکردهای مختلفی را در خود جای دهند -
از یک منطقه بازی امن برای کودکان، باغهای تولید غذا، پارکینگ دوچرخه، و تجمعات
اجتماعی بزرگتر. این فضاهای سبز نیمه خصوصی با مالکیت و
مدیریت جمعی در اکثر محیط های شهری نادر هستند، اما؛ به طور قابل توجهی، به کیفیت
زندگی در کپنهاگ کمک نموده و عامل اصلی جذب و حفظ خانواده های جوان و همچنین
تمام طیف های سنی در هسته شهری هستند.
پروژه «مسکن مشترک لانگ اِند»
از دورته ماندروپ تفسیری شگفت انگیز و معاصر از این بلوک محیطی سنتی با فضای سبز مشترک داخلی و
بزرگ است. ماندروپ چگونگی این طرح را شرح میدهد: «هدف اصلی پروژه؛ برقراری اجتماعی بود
که طیفی از گروههای سنی و شغلی، با پشینههای فرهنگی و شیوههای زندگی متفاوت را
در خود جای دهد. برای تعیین الزامات فضایی مختلف -مناطق مشترک برای ملاقات و ارتباطات، همچنین
مناطق خصوصی تر- یک فرآیند مشارکتی گسترده با کارگاه های مختلف بین برنامه ریزان و
ساکنان آینده برگزار شد.
مصاحبه هافمایستر با ماندروپ انگیزههای عمیقتر پروژه را
آشکار میسازد. «ما؛ در حال حاضر، موقعیتهای متعددی برای مسکن مشترک گروههای خاص
داریم -افراد مسن، دانشجویان یا خانوادههای جوان. رویای من این است که بتوانیم
گروههای مختلف را خیلی بیشتر با هم ترکیب کنیم و فضاهای مسکن مشترکی بسازیم که بازتاب
کل جامعه باشد -مجردها و خانوادهها، افراد مسن و جوان.» و در توضیحی درباره چالشهای
پیش رو که شهر با آن مواجه است، ماندروپ میگوید: «همچنین امیدوارم که شهر کپنهاگ
بدون انجام پروژهایی در مقیاس بزرگتر، درجهت متراکم شدن پیش برود. ما؛ باید راهحلهای
بهتری برای متراکمسازی شهرهایمان بیابیم تا ساختمانهای مرتفع. تراکم در مقیاس
کوچک [انسانی؟] - این چالشی واقعی برای آینده است!»
معماران منظر نقش مهمی در طراحی مناطق مسکونی جدید در محله
های شهری ما دارند. باید اطمینان حاصل کنیم که یک سلسله مراتب واضح از فضاها،
از فضاهای باز عمومی تا نیمه عمومی و خصوصی وجود داشته باشد. ایجاد این سلسله
مراتب و تعریف اینکه این فضاها برای خدمت به چه کسانی طراحی شده اند؛ اغلب نادیده
گرفته می شود، اما؛ برای دستیابی به کیفیت و زیست پذیری در محیط های شهری متراکم
بسیار اهمیت دارد.
رویکرد شهری گرایی -شهری سازی- پایدار
ایدهها و پروژههای نوآورانه گوناگونی که در این کتاب شرح
داده شدهاند و بررسی برخی از ارزشها و انگیزههایی که کار را هدایت میکنند،
چیزی است که کتاب را به منبعی ارزشمند برای معماران و برنامهریزان منظر در
ایالات متحده یا هر کجای دنیا بدل میکند. اکنون؛ میتوانیم به این آثار اشاره کرده و بگوییم، ببینید؛ اگر همه با هم، برای منافع مشترک جامعهمان فعالیت کنیم، چه چیزهایی
امکان پذیر و شدنی اند! شهر کپنهاگ؛ نوآوریها در مشارکت عمومی، برنامهریزی
بلندمدت، امور مالی، و جامعه طراحی اجتماعی را گرد هم میآورد تا شهر پایدار آینده
را برای ساکنان امروز ایجاد نماید. و جای تعجب نیست که رهبران شهر و متخصصان طراحی
در سراسر جهان می بایست به این موضوع توجه کنند!
منبع: آرک دیلی
جان بِلا؛ نویسنده
این مقاله؛ استراتژیست شهری و طراح مستقر در سانفرانسیسکو است. بلا؛
یکی از بنیانگذاران Rebar، و خالقان Park(ing) Day بوده است. او که شریک موسس و مدیر طراحی در Gehl سانفرانسیسکو بود، Gehl را در سال 2021 ترک کرد تا دفتر مشاوره
و مشاوره طراحی خود را تاسیس کند : Bela Urbanism
+ Design. بِلا؛ معمار
منظر دارای مجوز در کالیفرنیا است.