طبق آمار سازمان ملل متحد، تا سال 2030، 3 میلیارد
نفر از جمعیت جهان در محله های فقیر نشین با شرایط بد زیستی زندگی خواهند کرد.
آنها در محله های فقیر نشین زندگی می کنند و تنها ده درصد از ثروت شهری را تولید
خواهند کرد، این افراد با گرسنگی، بیماری و مرگ دست و پنجه نرم می کنند، بدون هیچ مفری
به اینده و هر نوع امیدی که بتوانند سرنوشت خود را تغییر دهند.
پس از بررسی زاغهها، به این نتیجه رسیدیم که صرفاً بهبود محیط زندگی زاغهها نمیتواند
اساساً این مشکل را حل کند، مگر اینکه بتوان به کمک طراحیْ نظام اجتماعی و قشربندی
طبقاتی را به طور عمیق اصلاح کرد.
مردم از قشربندی طبقاتی اجتناب می کنند، اما باید
اعتراف کنیم که در فرایند توسعه اجتماعی وقوع چنین وضعیتی اجتناب ناپذیر است.
عموماً مردم همیشه فکر می کنند که فقر ناشی از تنبلی است، اما در واقع فقر نوعی شوربختی
است. فقرا مجبور به زندگی کردن هستند، از همین روست که مجبورند زودتر از انکه
تحصیل کنند سر کار بروند. فقرا انچه تولید می کنند را بلافاصله مصرف می کنند به جای
انکه به انباشت سرمایه بیاندیشند. فقرا در جست و جو برای یافت مکانهایی با قیمت زمین پایین، به صورت خود به خود
کنار هم جمع می شوند و همین تجمع مکانی امکان توسعه ی مالی و فرهنگی آنها را محدودتر
میکند و همین کیفیت آنها را فاقد شجاعت و ممارست برای تغییر وضعیت خود می سازد. این
عوامل علیت های متقابلی هستند که قشربندی و سنگربندی طبقاتی را مانند دیواری نامرئی
تولید و بازتولید می سازد و ارتباط بین افراد از طبقات مختلف را از حالت طبیعی
خارج ساخته و ان ها را به سمت نوعی از انزوا سوق می دهد.
بستر طرح سائو برناردو دو کامپو است؛ مکانی در
جنوب شرقی برزیل، جایی که شکاف بین ثروتمندان و فقرا از مشهودترین نمونه ها در
جهان است. محله های فقیر نشین در برزیل مانند "علف های هرز" هستند که در
این "بهشت روی زمین" رشد می کنند. هر جا فضای باز باشد، آنها همان جا
رشد می کنند؛ در یک خیابان باریک، ما با فاصله ی بین عمارت و زاغه مواجه ایم که
سرنوشت دو طرف را کاملاً از هم جدا می کند.
هدف طرح شکستن "دیوار" نامرئی بین طبقات
با یک "دیوارْ ساختمان" است. افرادی که اینجا زندگی میکنند میتوانند با
دسترسی به فضاهای زندگی نسبتا راحت و ارزان آموزش ببینند، این وضعیت امکانی زمانی
برای افرادی فراهم می کند که سعی میکنند انباشت سرمایه داشته باشند و بدین صورت امکان
ادغام آنها در جامعه و زیست مستقل را تسریع می کند.
فقرا در این منطقه اغلب بخش های بهتر شهر را
برای ساختن زاغهها انتخاب میکنند، با توجه به تاریخ منطقه و سابقه ی سیاسی، دولت
دسترسی به آب و برق و سایر زیرساختها را برای فقرا در زمینهای اشغالی فراهم می
اورد، این رویکرد نه تنها مانع استفاده مؤثر از زمین های دولتی می شود، مهاجرت
فقرا از منطقه را سخت تر می کند و بسیاری از منابع عمومی را هدر می دهد و باعث می
شود فقرا با شرایط اولیه موجود کنار بیایند و انگیزه بهبود وضعیت خود را از دست
بدهند.
بنابراین ما این پروژه را از محل اعتبارات رفاهی دولت تامین مالی خواهیم کرد و در
قالب مونتاژِ نیمه پیش ساخته که خود می تواند با توسعه شهر و نیازهای جغرافیایی
مردم در دوره های مختلف تطبیق پیدا کند توسعه خواهیم داد.
پس از ساخت یک سازه بزرگ مقیاس چوبی، به افراد این
امکان داده می شود که الونک های خود را با استفاده از موادی که پیدا می کنند
بسازند، این فرایند نظام اصلی زندگی در فاولا را حفظ می کند و همچنین در هزینه ها نیز
صرفه جویی می کند.
علاوه بر این، طرح به ساختمان به عنوان یک مجموعه شهری نگاه می کند تا یک ساختمان
خوابگاهی. کل ساختمان به 15 کامیونیتی تقسیم شده است که هر کامیونیتی دارای کارکردهایی
مانند سالن بدنسازی، کلاس درس و آشپزخانه است.
افرادی که در اینجا زندگی می کنند با دریافت آموزش، شرکت در امتحانات منظم و شرکت
در فعالیت های ورزشی توانمند می شوند. هنگامی که نقاطی از مجموعه به یک استاندارد
خاص رسید، ساکنان می توانند یک منطقه زیست اضافه نیز در اختیار داشته باشند.
از طریق آموزش مهارتها و آموزش در محلههای فقیر نشین، زمانی که فضای زندگی یک نفر
برای مدت زمان مشخصی به حدی مطلوب رسید، مشخص می شود که فرد زاغه نشین برای زندگی
عادی شهری آماده است، این بخش از ساکنان میتوانند از آسمانخراش خارج شوند و زندگی
مستقل و خودْبسنده ی خود را در شهر دنبال نمایند.
|