پارامتریسیزم، در قامت یک سبک با اهداف، پتانسیل های به فعل درنیامده، شاکله های روش شناسانه و معیارهای تدقیق کننده اش، شناخته می شود، جز این ها می توان به برنامهْ انباشت یا رِپـِـرتوآرِ متمایز فرمی اش نیز اشاره کرد . . . می توان گفت طراحی امروزِ روز، نه فقط یک برنامه است که تنها در غالب پارادایم هایی که تعیین کننده برنامه های علمیْ پژوهشی می باشند قابل فهم خواهد بود. . . این درست است که ظاهرِ زیبایی شناسانه هم در طراحی و هم در معماری از جایگاه مهمی برخوردار است، البته باید توجه داشت که نه معماری به مثابه یک کل و نه سبک های تحریر کننده اش را می توان صرفا به ظاهر تقلیل داد.
یک سبک نو، به صورت سیستماتیک، تسلسلی از مشکلات را در حوزه طراحی رقم می زند که برای حلشان پژوهشگران حوزه طراحی در یک مقیاس جهانی بر ان ها متمرکز می شوند، پس قبل و بیش از تاکید بر وجوه زیبایی شناسانه، پی گیریِ پتانسیل های به فعل نیامده و مشکلات مشترک طراحی در یک مقیاس وسیع و در بازه ای طولانی است که فرایندِ به منصه ظهور رساندنِ یک سبک را در معنای یک پدیده یِ در خورِ عصرِ خود تدقیق می کند.
با این رویکرد عملا رقابت در وجه سنتی اش از میان رفته است و انچه باقی مانده صرفا پی گیری شاکله ها، اسلوب ها، پتانسیل ها و ارزش هایی است که بر قرار ان ها می سازیم، پس تلاش های مختلف با یکدیگر رقابت می کنند و نهایتا شرایطی را فراهم می اورند که تحت شمول ان بیش از ان که با روی کردهای متضاد در طراحی مواجه باشیم با یک پیشرفت انباشتی و همه گیر مواجه خواهیم بود، در این اتمسفر پارامتریسیزم گونه ی نوینی از اشکال پایه را تحریر می کند که همگی شان متحرک، پویا و واجد بارزه های میانْ کنشی ای اند، خواصی که بدان ها این امکان را می دهد تا ریزْپردازش کننده های بنایی باشند مهیای نظامی دینامیک، با این ظرفیت است که پارامتریسیزم در قامت یک پژوهش سبک شناسانه بیست و پنج ساله برای پاسخ گفتن به بحران مدرنیسم، می رود تا به جریان غالبِ سبکی تبدیل شود، اگر بخواهم واضح سخن بگویم باید تاکید کنم جنگی سبکیْ اغاز شده است.
اتووود در مقاله معماری الگریتمیک به قلم زوبین خبازی به وجوه تاثیر نرم افزارهای پارامتریک و دیجیتالیزاسیون در طراحی پرداخته است.