لبس وودز یک جهان در جنگ را تصور می کند, معمار رویایی, هنرمند و فرهیخته ای که 73 ساله شد– شهرهای در زور و اجبار, ساختمان هایی در مواجه با تخریب و مناظری در مقابله با فاجعه ترسیم کرد. او یک شهر زیرزمینی را تصور می کند که به برلین تقسیم شده متصل است, ساختمان های طراحی شده برای مناطق گرم متزلزل که می تواند در طول زلزله حرکت کند.و یک شهر یوتوپیایی که به یک حشره می ماند.
او جهان را آنطور که هست بیان نمی کند, بلکه آن را آنطور که باید باشد نمایش می دهد. ترسیمات او طرح پیشنهادی نیستند, بلکه آزمایش هستند: معماری به خاطر معماری, پاسخ به سوالات مشتریانی که نمی پرسند, نافرمانی از قانون, طبیعت و حکومت. ترسیمات سیاست های معماری و تصور گسستگی ها (در همه گونه ای) که توسط جنگ, فجایع طبیعی, خشونت, حکومت ها و ... تولید شده اند, را بررسی می کنند.
زیبایی که با رئالیسم وهمی ارائه شد؛ ترسیماتی هم مرز با داستانهای علمی – تخیلی که هنوز به شکل ترسناکی باور کردنی هستند. این ترسیمات تقریباً به شکل کاملی در حوزه ی اکتشاف باقی ماندند, و تنها یکی از این پروژه ها ساخته شدند. یک پاویون نور در برج چنگدو که توسط دوست قدیمی او استیون هال طراحی شده است. این پروژه یک اینستالیشن پنج طبقه ی بزرگ در نمای ساختمان می باشد. بیانگر تمایل او برای خطوط انبوه, بزرگ مقیاس و مداخله ای آشفته.
وودز معماری را در دانشگاه ایلینویز و مهندسی را در دانشگاه پوردو فرا گرفته است. او در مدت کوتاهی برای ارو سارینن برای وقف خودش به تحصیل تجربی کار کرد. به خاطر معمارانی مانند او که ایدئولوژی هایش توسط مشتری ها حمایت نمی شود, وودز در موسسه ی پژوهشی معماری تجربی در سال 1988 شروع به فعالیت کرد.
اتووود همیشه برای نگاه لبوس وودز به معماری و نحوه به چالش کشیدن گفتمان های رایج معماری توسط او اهمیت بسیاری قائل بوده است، نمونه ان چاپ دو یادداشت از وی بوده است یکی با عنوان دیوارهایِ تغییر؛ لبس وودز و هرمنوتیک عناصر شهری با برگردانی از فریبا شفیعی و دیگری یادداشت معماری پس از یازدهم سپتامبر ـ درجه ی صفرِ شهر