فيليپ گاستون
زماني كه اولين بار كار فيليپ گاستون را ديدم، چيزي از آن درك نكردم: نقاشي هاي او به نظر غير استادانه، با يك پالت رنگي بسيار محدود، و حتي به نوعي زشت بود. اما آنچه كه اكنون من درمورد ويژگي هاي كار او دوست دارم، چنين است. گيرايي، مردمي بودن، مزاح طرح، هراس، تمام ويژگي هايي هستند كه من سال هاي سال با آن درگير بودم.
در طول زندگي گاستون تغييرات عمده سبكي در كارهاي هنري اش وجود دارد. هنگامي كه او زباني جديد از پيكربندي در سال هاي بعدي زندگي خود را توسعه داد، او تصميم به ترسيم اولين واژگان بصري اش با ساخت آثار كوچك- بيشتر با ترسيمات- گرفت. اما برخي نقاشي ها به خوبي، هركدام شي يا چيزي را به تصوير مي كشد.
بيشتر كارهاي اخير گاستون در مورد هنرمند بودن و در مورد زندگي در كارگاه هنري است. يكي از نقاشي هاي مورد علاقه من تابلو نقاشي كشيدن او، سيگار كشيدن و خوردن است كه در آن خود را به تصوير مي كشد يا تابلو مردي كه در حال نگريستن به يكي از نقاشي هايش است در حالي كه در تختخواب سيگار مي كشد و بشقاب بزرگي از سيب زميني سرخ كرده بر روي شكم دارد.
كري اس ليبوويتس اي كي اي كندياس
كري ليبوويتس نمايشگاه خود را دردهه 1980 تحت نام كندياس برگزار نمود. درك كنوني من ازتوانايي او به عجيب بودن، فوق العاده در من تاثير گذاشت. او شوخ و چاق وكارهاي هنري او درباره ي احساسش مانند بيگانه اي در اجتماع است.
محصولات ليبوويتس متعدد و شامل فنجان قهوه، تي شرت، بنرها و ديگر محصولات ارزان است. در تصوير، هنرمند، خود برخي چيزها را در نمايشگاه خود در دهه 1990 مي فروشد
لوئيس بورژوا
به نظر مي رسد كه لوئيس بورژوا نمي تواند چيزي را كه از نظر بصري براي من جالب باشد درست نمايد. يكي از علت هايي كه آثار هنري بورجيوس بسيار الهام بخش است استفاده استعاره بصري او است. يكي از تصاويري كه او اغلب استفاده مي كند، عنكبوت است كه به عنوان يك استعاره براي مادرش، و بدينسان همه مادران كار مي كند. ديگر واقعيت الهام بخش درباره بورژوا آن است كه كار او جالب و حياتي است.
نايلند بليک
نايلند بليك هنرمندي است كه در رسانه هاي متعددي كار مي كند. عوامل سازماندهي در آثار هنري چندين موضوع است. من هميشه تحسين مي كنم- بيشتر غبطه مي خورم- برخي از استعاره هاي ظريف بصري بليك را كه در طي سالها آمده اند. او اغلب از تصاوير يك انسان دست آموز مثل خرگوش استفاده مي كند، يا به طور خاص تر، در يك لباس خرگوش در سايز 2 و 3، كارش را نمايش مي دهد. بليك با لباس سفيد ظاهر مي شود ، اصالتا افريقايي – آمريكايي است. و لباس خرگوشي به عنوان تجسم فيزيكي آن محيط مورد استفاده قرار مي گيرد. لباس ها همزمان غمگينانه، خنده آور و پر از ترحم است.
من به خصوص قطعه شروع را بيش از همه دوست دارم، كه شامل فيلمي پخش شده بر روي ديوار است، بر روي يك سطح چوبي كه بر روي كف زيرين استوار است. اين ويديو شامل رقص با ضربات آهسته و پيوسته بليك است، در حالي كه يك دست لباس خرگوشي بزرگ را به تن دارد. ما آگاهي يافتيم لباسي كه او پوشيده، در وزني دوخته شده كه او را فوق العاده سنگين مي سازد: در واقع وزن واقعي حيواني كه دوست او است، و در واقع ما صداي دوست بليك را در نوارهاي ويدئويي شنيده ايم، فرياد دستورالعمل ها به نايلند براي هدايت حركات رقص- آن دوست به عنوان يك طراح رقص است-. ما متوجه سطوح واقعي سطوح چوبي در گالري شديم كه بليك در اين ويديو بر بالاي آن مي رقصد.
استيون هال
وقتي پسر خاله ام جي Jay را در كمبريج، ماساچوست ملاقات كردم، ما دنبال معماري ها، در اطراف رانندگي مي كرديم. چند سال پيش جي ما را به نزديكي محوطه كالج ام آي تي براي نشان دادن سالن سيمونز توسط معمار آمريكايي استيون هال برد. معذورم از كليشه، اما من نمي توانم آنچه چشمهايم مي بيند را باور كنم. ساختمان - به عبارتي ديگر ، خوابگاه) يكي از سرزنده ترين و دعوت كننده ترين ساختارهايي است كه تاكنون ديده ام. من بلافاصله مي خواستم وارد ساختمان شوم اما افسوس، ما نتوانستيم، چرا كه هيچكدام از ما دانشجوي دانشگاه ام آي تي ساكن آنجا نبوديم.
به نظر مي رسد هال درسالن سيمونز براي تصميم گيري جالب خود در مورد همه جزئيات آزادي داشته است. بسياري از پنجره هاي مربعي كوچك وجود دارد و سايز كوچك آنها بر ضخامت ديوار بيروني تاكيد دارد. نوار شكلاتي رنگ احساس دلپذيري به كل ساختمان مي دهد، من آن رنگ را دوست دارم، به خصوص رنگهاي اصلي استفاده شده تنها در ناحيه مركزي، به طوري كه زماني كه كسي برفراز آن مي آيد، آنها منحصر بفرد به نظر مي رسند. سالن سيمونز توسط استيون هال ، ام آي تي، كمبريج ، 1999-2000.
بعد از ديدن سالن سيمونز و انجام كمي تحقيقات، من بخشي از معماري را ياد گرفتم، من سالها استيون هال را تحسين خواهم نمود. نماي هنر ومعماري The Storefront for Art and Architecture كاري مشترك با ويتو آكنچي است. اگر شما در اطراف مركز شهر منهتن قدم زنيد، شما ممكن است اجراي اين نما را ديده باشيد. شكل قطعه اي ساختمان آن را از يك فضاي زشت به يك فضاي مرتب تبديل مي كند. و آكنچي و هال با برش صفحات بيروني كه مي تواند با تلنگري باز شود، و در نتيجه، فضا را به خيابان باز كند، از عهده اين برآمدند. برخي از پانل ها با تلنگري به بيرون باز مي شود و به مبلمان خياباني تبديل مي شود كه مي توانيد در عكس ها ببينيد.
اين ممكن است مانند حدس و گماني عجيب به نظر آيد، -هال ممكن است از خود تواضع نشان دهد اگر گفته هاي من را بشنود-، اما من احساس مي كنم هال شوخي ايده ساختمان را به عنوان سرگرمي هم در سالن سيمونز و هم نما به جلو برده است. حس بازي در هر دو اين ساختار بسيار قابل لمس است. در نما شما واقعا مي توانيد با ساختمان بازي كنيد، و به نظر مي رسد كه تنها با ورود به سالن سيمونز عمل بازي خواهد بود- آن واقعا بسياري عناصر كودكستاني را دارا خواهد بود – و منظورم در بهترين روش است: رنگ هاي اصلي، بلوك ها، سوراخ هاي مكعب.
آثار هنري انتزاعي محبوب يا هنرمنداني كه هنر انتزاعي كار مي كنند.
اليزابت موری
من اولين بار آثار هنري اليزابت موري را در گروهي بزرگ نشان داده شده در موزه هنر مدرن در اواسط دهه 1980 ديدم. يك بررسي بزرگ نشان دهنده آن چيزي است كه در هنر معاصر آن لحظه اتفاق مي افتد. من واقعا شيفته كارهاي او در نمايش جريان نقاشان شدم. آن بزرگ و جسورانه بود و از رنگهايي كه احتمالا بيشتر در كاريكاتور ديده مي شود، ساخته شده بود. آن واقعا الهام بخش من بود؛ نقاشي مي تواند از پالت به صورت سرگرمي استفاده كند. اين واقعيت است كه شما مي توانيد " از طريق" نقاشي به روي ديوار از نظر بصري قانع شويد. پس از نگاه كردن به نقاشي ها، من متوجه شدم تصاوير انتزاعي بر يك تصوير واقعي استوار است. و پس از آن متوجه شدم كه عنوان، ابزار هنرمندان از تجارت را معرفي مي كند. اين آثار هنري درست بر ميان تصوير وانتزاع واقع شده است.
نقاشي كودك دريانورد موري بسيار جالب است و من را به حركت در مي آورد. در كاتالوگ آثارش او درباره ي اين كه چگونه سه شكل لوبيا برگرداننده ي بادبان كشتي است سخن مي گويد. اما همچنين در مورد خانواده: او يكي از سه فرزند خانواده بود و خود او هم سه فرزند دارد.
گود گاورنمنت توسط تري وينترز
وقتي من اولين بار شاهد اين سري ساخته هاي تري وينترز در اواسط دهه 80 بودم، اثر هنري تاثيري بزرگ در من ايجاد نمود. اين تحقيقي بود درموضوع اشكال در زيست شناسي و نقاشي كار بدن در كل. من به واقعيت آن كه اين عنوان نقاشي را از كار آمبورجيو لورنزتي گرفته است، علاقه مندم– اگر وينترز تصديق نمايد كه كارش بخشي از اصالتي است كه از سنت مي آيد، يك نوع كاملا متفاوت از نقاشي است.
نينا بوواسو
من آثار بي وقفه با نشاط و جالب نينا بوواسو را يافتم. او يكي از نقاشاني است كه امروزه كار مي كند و منابع فرهنگ پاپ را به نقاشي انتزاعي مي آورد. تمام اين ها انواع كاريكاتورها، طراحي پارچه و غيره است. اما هيچ يك بيش از حد خاص نيست.
جان جي او كنور
پل كلي