اریک هابسبام یکی ازمشهورترین و خوشنام ترین تاریخدانان قرن بیستم، نه تنها در انگلیس بلکه در سراسر دنیا بود . آثار بزرگ او، همچون چهار جلدی معتبرش دربرگیرنده ی تاریخ اروپا در سطح جهانی از انقلاب فرانسه در 1789 گرفته تا سقوط کمونیسمِ دردو قرن بعد، حتی تا بعد از انتشارشان هنوز زیر چاپ باقی ماندند . بیش از نیم قرن بعد از چاپ این کتاب، عصر انقلاب همچنان جز اصلی تمام لیست های مطالعه ی دانشگاه ها است . کتاب عصر نهایت ها به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه شده است و بدون شک نگارش نشرهای خارجیِ دیگر کتاب های او همین قدر گیرا و پر تاثیربوده است .
در این جا قسمتی از مقاله ی اریک هابسبام : زندگی میان نقل قول ها را می خوانیم تا کمی با روند فکری او از آغاز آشنا شویم :
بر دوره ی آکادمیک زندگیش : " هر تاریخ دانی زندگی خودش ، یک جایگاه شخصی را، از آنچه که از دنیا برآورد می کند، داراست . جایگاه شخصی من در میان دیگر اصول، از کودکی در ویِنایِ سال های 1920 گرفته تا سال های قدرت گرفتن هیتلر در برلین که سیاست ها و تمایلات مرا در تاریخ تعیین کرد و انگلستان، خصوصا کمریجِ سال های 1930که هر دواصل قبلی را تایید می کرد، ساخته شده است " برگرفته از سخنرانی در روزنامه ی کریتون
بر سوسیالیسم و کپیتالیسم : " ناتوانی، براین دو(گروه) رخ می نمایاند، چه آنهایی که به مقدارخالص بر بی وطنی، بازار کپیتالیسم، نوعی از آنارشیسمِ بورژوازیِ بین المللی معتقد هستند و چه کسانی که به دنبال سود شخصی شان به سوسیالیسم برنامه ریزی شده و مناسب تری باور دارند . هر دوشان ورشکسته اند . آینده، همچون حال و گذشته، به اقتصادهایِ ترکیبی تعلق دارد که در آن عموم و شخص با هم در این یا آن راه جهشی ناگهانی می کنند . ولی چطور؟ این مشکل امروز برای همه، به خصوص برای مردمِ جناحِ چپ وجود دارد برگرفته از مقاله ی روزنامه ی گاردین 2009 . "
بر جنگ در قرن بیستم : " من در جریان جنگ جهانی اول زندگی کردم زمانی که 10 تا 20 میلیون نفر کشته شده بودند . در این زمان، انگلیسی ها، فرانسوی ها و آلمانی ها بر این باور بودند که این ضروری بود . ما مخالفیم . در جنگ جهانی دوم 50 میلیون نفر جان باختند . این قربانی ارزنده بود ؟ من صراحتا نمی توانم با این ایده که نبود مواجه شوم . من نمی توانم بگویم این واقعه می توانست بهتر باشد اگر این دنیا را آدولف هیتلر اداره می کردبرگرفته از مقاله ای در روزنامه گاردین 2002 . "