برای لویی کان نهادها به فهم مشترک میان انسان ها مرتبط هستند: "خیابان شاید نخستین نهاد انسانی باشد، دیدارگاهی بی سرپناه" و "شهر، مکان فراهمی نهادهاست." در کل "همه کارهای یک معمار، پیش از آنکه ساختمان باشند، پاسخ او به یک نهاد به شمار می آیند." این گزیده از نوشته های کان نشان می دهد که قصد او به پیش نهادن دوباره، نوعی از ژرف اندیشی و تامل بر امر کیفی یا امر غیر قابل اندازه گیری بوده است.
به دیگر سخن، آغازگاه او در امر پژوهش، تفاوت هستی شناسانه بوده و اندیشه ای پدید آورنده که در کل هم خوان است با درک و دریافت کلیت نزد هایدگر.
لویی کان فضا یا پلان را پاسخی به نهاد تعریف می کند و ساخت را چیزی می داند که مصالح را در نهاد جای می دهد، طرح یا اوت لاین را نیز هویتی می داند که به حضور در می آید. البته این هویت برای کان ایستا و ساکن نیست، بلکه گشوده است و توانمندی های ساختاری فراوانی دارد، او اجرا را شکلی از بر همکنش میان الهام، اقلیم و ساخت می داند و بدین رو معنای اصیل ساخت را مجددا بدان باز مي گرداند.