ان تينگ (متولد 1920 جيانگ جي چين) معمار و تئورسين مي باشد او در ميان اولين زناني بود كه موفق به دريافت مدرك استادي از دانشگاه هاروارد شد. درسال 1947، او فعاليت هاي همكاري چند دهه اي خود را با همكاري لوئي كان ادامه داد و در طراحي پروژه هاي متعدد در دفتر او فعاليت كرد.
او به طور مستقل معمار چارچوب هاي فضايي قابل سكونت پيشرو بود و بعد از سال 1968 توجه او به تحقيقات معطوف شد و مدرك دكتراي خود را از دانشگاه پنسيلوانيا گرفت جايي كه در آنجا به مدت 30 سال به تدريس مشغول بود. ان تينگ در تحقيقاتش تئوري سلسله مراتب تقارن- تقارن درون تقارن و تحقيق درباره بينش معماري و ارتباط آن به صورت پيوسته با زيبايي فرم يكپارچه توسعه داد.
بنياد گراهام در شيكاگو ( كه از آن بنياد تينگ به عنوان يكي از اولين زنان دريافت كننده بورسيه در سال 1965 مبدل شد) در حال حاضر به نمايش آثار هنري ان تينگ از 18 ژوئن مي پردازد. كاتالوگ اين نمايشگاه به طور مشترك توسط بنياد هنرهاي معاصر فيلادلفيا و بنياد گراهام انتشار يافت و توسط DAP توزيع شد.
سر جان يوهانوويچ وايز معمار كه رابطه و همكاري نزديكي با ان تينگ دارد به عنوان معمار مهمان به توصيف نمايشگاههاي او در فيلادلفيا ICA و بنياد گراهام پرداخت و با يانگ در خانه روستايي اش در مارين كانتي كاليفرنيا مصاحبه كرده است.اين مقاله اساسا در داموس 947 در ماه مي سال 2011 انتشار يافت.
سر جان يوهانوويچ وايز: شما در تز و تحقيقات خود چرخه هایی آلي را از طبيعت به مثال هاي خاصي از تاريخ معماري پيوند زده ايد. آيا براساس اين پيوند به طراحي هيچ پروژه اي پرداخته ايد؟
اني كريس ولد تينگ: در پروژه سلسله مراتب شهري، خانه هاي مربعي و مستطيلي پيوسته با شبكه راهها وجود داشت كه اساسا مارپيچي با دسترسي هاي مدور را شكل مي داد. خانه ها در امتداد اين مسيرهاي مارپيچ در امتداد هم قرار مي گرفتند و هر بخش داراي ورودي يا دسترسي مارپيچ به يك شاهراه راه داشت كه كل مجموعه را تبديل به توالي استوانه اي با تقارن مكرر مربعات نه دواير، سهمي ها و مارپيچ همراه ساخت و بزرگترين تقارن ها را براي زيستگاه انساني اشكار ساخته وبه هم متصل ساخت.
آيا آن را به عنوان يك سازه بزرگ و عظيم مي پنداشتيد؟
اين حالت سلسله مراتبي بود و دامنه بزرگي از مقياس ها را به هم پيوند مي زد. بچه ها مي توانستند در پل هاي متصل به شاهراه بازي كنند كه مي توانست فضاي بازی بي خطري بين بخش هاي مارپيچ خانه ها باشد.
بنابر اين فضاها روي مقياس به هم نزديك وجود داشت كه به مقياس كلي سازه بزرگ مبوط مي شد. اين مدل ها در اين نمايشگاه در ICA فيلادلفيا و در حال حاضر در بنياد گراهام در شيكاگو نشان مي داد كه يك شهر كامل در هر تقاطع بزرگراهي وجود دارد.
شما منتقد آن دسته از معماراني هستيد كه طراحي هاي خود را صرفا براساس بخش دارايي مي سازند. شما حتي گفته ايد كه تشريح و توصيف طراحي تنها از بخش هاي ايده ال كاملا اشتباه مي باشد و بهتر است در طول فرايند وارد آن بخش ها شويد. در طرح نهايي شما اين ديدگاه را چگونه نشان داده ايد؟
معمولاً فرم ها تقريبا در تمام سطوح و مراحل به اين شيوه عمل مي كنند شما با چيزي در اين مقياس شروع به كار مي كنيد كه در واقع در آن زندگي مي كنيد. سپس به دنياي بيرون مي رسيد جايي كه با مقياس هاي گوناگون ديگر مواجهه مي شويد. شما بلوك، شهرك، شهر، روستا و هر چيز ديگري كه بخواهيد را در اختيار داريد. فكر كنم ما از اين سلسله مراتب مقياس ها استفاده كرده ايم كه حتي تصور و فكر استفاده كردن از اين قالب ها را نيز از قبل نداشته ايم.
در پروژه برج شهر فیلادلفیا، شما با لویی كان كار كردید اما می دانم كه رابرت ونتوری نیز با شما همكاری داشت. كار كردن با هم چه پویایی هایی را به همراه دارد؟
این برج دقیقا همان چیزی بود كه می خواستیم انجام دهیم و در پایان انجام دادیم. باب و ونتوری اخیراً به دفتر ما اضافه شدند و كارهای زیادی در زمینه پایه برج انجام دادند لویی نیز البته كار زیادی بر روی پایه برج انجام داد اما زیاد با برج كاری نداشت و اصلا به هندسه كاری توجهی نداشت.
آیا در این باره با یكدیگر بحث داشتید؟
بله. اما برای من این پروژه ای بود كه صرفاً اوقات بیكاری خود را به آن اختصاص داده بودم و من هیچ مسئولیتی در آن نداشتم. و این چیزی بود كه در دفتر من به عنوان بخشی از كار توسعه می یافت دقیقا مانند پروژه مدرسه ابتدایی خودم. به منظور پیوند با نمونه زیر و حفظ سازه یكپارچه و پیوسته در هر سطح این برج یك پیچ داشت. ستون های عمودی بخشی از ستون های افقی را شكل می دادند. بنابراین نمونه ای از سازه های میان تهی بود. البته، شما می بایست فضای مفید زیادی در اختیار داشته باشید. بنابراین ستون های مثلثی فضای زیادی را اشغال می كردند و تمام اجزا مثلثی تركیب می شوند تا چهار ضلعی را شكل دهند و تماماً سه بعدی باشند. در پلان، شما از فضا استفاده بهینه دارید ساختمان به نظر پیچ در پیچ می آید. چون آنها از جریان هندسی سازه خود پیروی می كنند و آنها تقریبا زنده به نظر می رسند و كاملا جذاب و گیرا هستند.
تقریبا زنده؟ منظور شما از تقریبا زنده چیست؟
به نظر می رسد آنها در حالت رقص و چرخش می باشند در حالیكه در واقع آنها كاملا با ثبات بوده و هیچ عملی را انجام نمی دهند. اساساً، مثلث ها همان چهارضلعی های سه بعدی در مقیاس كوچك را شكل می دهند كه با هم جمع شده و نمونه های بزرگتری را شكل می دهند كه به ترتیب برای شكل دادن نمونه های بزرگ كنار هم جمع می شوند و با هم متحد و یكپارچه شده و نمونه بزرگتری را شكل می دهند. از این رو، این پروژه به شكل سازه ای پیوسته با بیان و نمایش سلسله مراتبی در قالب هندسی به نمایش در می آید و به جای اینكه یك توده واحد به نظر برسد بیشتر به شكلی است كه شما احساس می كنید كف ها و ستون های زیادی را مشاهده می كنید.
چه تماسی با باك میسنر فولر داشتید؟
او در ساحل غربی بود. حانواده اش آنجا هستند او به فیلادلفیا آمد و هر دو مطالبی برای چاپ در مجله زودائیك ماریا نوتر داشتیم. در یكی از انتشارات من چگونگی تقسیم لبه های نه وجهی را به بخش های اصلی و تبدیل آن به بخش های ده وجهی را انتشار دادم كه بسیار جالب بود.
آیا تا به حال با فولر و ریكولاس به صورت رودررو صحبت داشته اید؟آیا هر سه شما تا به حال گرد هم جمع شده اید؟
اگر اینطور می شد خیلی خوب بود ولی متاسفانه خیر. در واقع همیشه حس حسادت و حفاظت از دارایی های شخصی وجود دارد، فرد همیشه نگران این است كه ایده هایش توسط دیگران دزدیده شود تا بعداً چیزی اتفاق بیفتد. یكبار بحث كاملی با ریكولاس درباره ابعاد هندسی داشتم كه در این بحث نظر انتقادی داشت او بعضی از خرت و پرت های مرا برداشت. نخست كلیشه سن و پیری و مطرح می شود و مردان همیشه فکر می كنند كه صاحب اختیار زنان هستند.
منظورتان دارایی های تخیلیست؟
گاهی مردها بدون درك این كار را انجام می دهند.
و در قرن بیست و یکم اوضاع به چه ترتیب خواهد بود؟
همان دیدگاهها و نگرش های قبلی همچنان جریان خواهند داشت.
شما اغلب درباره تركيب تاريخي و چرخه ها صحبت كرده ايد.
فكر كنم در حال حاضر ما در پايان چرخه هستيم كه با اصول زنانه غالب است و در حال حاضر يك بلوك اشوب وجود دارد كه قبل از رنسانس جديد حاكم مي شود. در ميان اين رشته ها و حوزه ها، سادگي محصول نهايي اين پيچيدگي است كه هيچ ربطي به افراد خاص ندارد. بديهي است كه اصل و رشته هاي مردانه برون گرا بوده و اصول و رشته هاي زنانه درون گرا مي باشند. پس شما چند درجه پيوند با ناخود اگاه خود داريد چون اين ناخود اگاه فردي يا ناخود اگاه گروهي است كه پيوند عميقي را شكل مي دهد. بنابراين اين چرخه شامل تمامي مراحل مي باشد.
وقتي از اشوب حرف مي زنيد منظور شما تكثر گرايي است يا چندجانبه بود؟ آيا تا به امروز ما در شهر اشوب زندگي كرده ايم؟
كم و بيش ما در شهر اشوب زندگي مي كنيم و اين شهرها به نحوي كه شهرهاي قديمي ساخته مي شده اند شكل نمي گيرند و ممكن است كه در آينده از اين شهرها ساخته شوند. در يك موقعيت اشوب شما چيزهايي داريد كه با هم گرد هم مي آيند و اين گرد هم آمدن آنها كار ساده اي نيست.
فكر كنم اين خوب است اما دشوار نيز مي باشد چون اين چيزها مي بايست بدون اينكه يكديگر را تخريب كنند با هم جمع شوند. جدا از كارهاي منفي كه اتفاق مي افتد شما به منظور حركت و جابجايي نوعي تركيب را در اختيار داريد و آن را تبديل به تركيب مثبت براي ديدگاهها و نگرش ها و پيشرفت هاي جديد مي سازيد.
چرخه يانگ براي من خيلي معنادار است چون مي توانيد ببينيد كه چه چيزي در تاريخ اتفاق مي افتد. به عبارتي ديگر قلمرو كاملا گروهي تري دارد و جايي است كه شما لزوماً نيازي به تصميم و تعيين فردي نداريد اگرچه ممكن است در بعضي جاهها از نظر شخصي تناسب داشته باشد.
در دو انتهاي يانگ چرخه فردي وجود دارد كه درست به مانند چرخه قبلي كار مي كند. و شناخت ان به تاريخچه مربوط است و فكر نكنم كه يانگ به طور كامل آن را انجام داده باشد و سعي داريم ان را در حالتي انجام دهيم كه شما بتوانيد در صورت كه آن را به شكل گروهي مشاهده مي كنيد با مشكل مواجه شويد و اين به شما كمك مي كند تا از تمام اشوب هاي جهان سر در آورده و آگاه شويد و ابزارهايي را براي كسب تركيب جديد آن در اختيار شما قرار مي دهيم. كشف يانگ يا پيشنهاد او شگفت انگيز بود و شما مي توانيد آن را ساخته و در ابعاد گونان براساس فلسفه شخصي خود آنر ا ترسيم كنيد.
آيا از فنون ديجيتال امروزي به عنوان ابزارهاي طراحي استقبال كرده ايد؟
پاسخ دشوار است. فكر مي كنم اگر جوانتر بودم اين كار را انجام مي دادم اما الان براي من محدوديت دارد. چون شما مي بايست چيزي را شكل دهيد كه هميشه در حال انجام آن هستيد و وقتي آن را ترسيم مي كنيد و يا وقتي آن را احساس مي كنيد يك خط تقريباً مشابه ساخت آن شكل مي گيرد و فكر نمي كنم كه بتوانم استفاده از كامپيوتر را مديريت كنم چون واقعاً وقتي به آنها مي رسم همه چيز خاموش است و نمي توانم كمترين حرفي را در اين زمينه بزنم. و من حس فردي را دارم كه در زمان استفاده از كامپيوتر انگار چيزي را گم كرده يا كم دارد.
استفاده از عناصر و اعضا چگونه بود؟
عناصر و اعضا زماني جالب مي شوند كه شما آنها را در فرم ها و بخش ها تجسم مي كنيد. من واقعاً درباره كشف مكعب دو حجمي شگفت زده شدم كه داراي رخ يا وجهي با نسبت هاي مقدس بود. در حاليه لبه هاي آن ريشه مربعي داشت و بخش از آن حالت مقدس به خود گفته بود و البته حجم آن 2.05 بود. 0.05 مقدار كوچكي بود و نمي توان در واقع نگران آن بود چون به مقاومت در معماري به هرحال احساس مي شود. مكعب دو حجمي بسيار جالب تر از مكعب يك به يك است و شما را به عضا و عناصر ديگر وصل می كند و شما را به احتمالات و همه نوع چيزي قادر مي سازد كه ساير مكعب ها از انجام آن عاجزند. اگر شما با توالي فيبو ناچي يا توالي بخش مقدس با مكعب جديد پيوند بخوريد پس داستان كاملا دشوار مي شود.
آيا طرح يا نقشي از آن داريد؟
چند نمونه دارم اما مي خواهم كارهاي بهتري انجام دهم. دارم بر روي اين مسئله كار مي كنم چون من به طور خاص مشتاق ثبت اين مكعب هستم.
مصاحبه در ناحيه خليج سانفرانسيسكو در ماه مارس سال 2011 ضبط شد.