ساختمان پورتلند ـ کاری از معمار و طراح صنعتی، مایکل گریوز ـ اولین اثر بزرگ معماری پست مدرن به حساب می آید . این طراحی که عناصر نمادین بسیاری را بر پوسته ی سنگین و بزرگش به نمایش می گذارد در تضادی تعمُدی با معماری مدرن ـ کارکردگرایه ای قرار دارد که در این زمان کاملا حکم فرما بود . همان طور که گریوز درباره ی معماریش توضیح می دهد : " این ، بیانی نمادین، تلاشی برای باز تاسیس زبان و ارزش های معماری است که بخشی از یکنواختی مدرنیسم نباشد " .
در سال 1979 شهر پورتلند مسابقه ای برای طراحی ساختمان خدماتِ دولتی را، واقع در بلوکی 40,000 فوت مکعبی در مرکز شهر پورتلند برگزار کرد . این پروژه قصد داشت شهرداری های پورتلند را در بر گیرد که به شکلی منحصر به فرد، در مجاورت تالار شهر، دادگستری شهر و پارک میدان چَپمَن قرار گیرد .
مایکل گریوز جوان، طراحی بلندپروازانه ی خودش را ارائه کرد، با وجود بی تجربه بودنش، تاحدی به دلیل حضور دوستش در هیئت داوران، فیلیپ جانسون، توانست این چنین در مسابقه ظاهر شود . طراحی رنگارنگ و کم هزینه ی گریوز بر هیئت داوران بسیار تاثیر گذار بود که طراحی های شیشه ای و بتنیِ گران قیمت رقیبانش را رد کرد و در آخر جایزه ی مسابقه را به گریوز اعطا کرد؛ هیئت داوران به خوبی می دانست که این طراحی پورتلند را در نقشه شاخص می کند و این کار را کرد .
این ساختمان تلاش کرد تا پیوستاری را میان گذشته و آینده خلق کند؛ این ساختمانِ بلوکی شکل قرینه، با چهار پوسته ی مستطیل شکل به رنگ زرد مایل به سفید و گچ اندود، در واقع بازتعریف معماری کلاسیک را نمایان می کند که با به کاربردن عناصری همچون سنگ های تاج، ستون های نما و ایوان ورودی به شکلی بزرگ تر از مقیاس به این هدف دست می یابد . این ساختمان بر پایه ای دو ـ سطحی بنا شده است؛ یاد آور پایه ستون یونانی است که آن را به سه قسمت کلاسیک تقسیم می کند : پایه ـ بدنه ـ راس . از این گذشته، گریوز با رنگ ها، سمبلیسم قوی را وارد طراحیش کرد ـ سبز برای زمین، آبی برای آسمان و غیره ـ به جای آن که ساختمان را با پیرامون و موقعیت اطرافش گره زند .
واکنش ها نسبت به این ساختمان ترکیبی از نظرات معماران و اهالی پورتلند بود . ازعناصری متعلق به سبک های شناخته شده ی معماری همچون نوارها و قاب های مدور در غالب عناصری انتقاد می کردند که نیاز اثر به داشتن حس عظمت در ساختمان های رسمی دولتی را بر آورده می کند . دیگران مقصودِ این طراحی را با سمبولیم اضافی همراه می دیدند و آن را با ارجاع هایش به زمان گذشته می پنداشتند .
به راستی، به هر حال این ساختمان برای ترکیب " ظاهری " یک زیبایی شناسی سنتی مورد انتقاد قرار گرفته بود که بدون دادن بیانی به عناصر برای ایفای نقشی کارکردی شکل گرفته بود . برای مثال، با این که این طراحی گذرگاه ها را یکی کرده بود که طبق معمول فضای میانجی و محافظی را بین افراد پیاده و شهر فراهم کرده باشد، این گذرگاه ها که پوسته سه نمای ساختمان پورتلند را در خط آراسته بودند تنها دو ورودی در سطح خیابان داشتند و این موضوع، دسترسی به آن ها را بسیار سخت کرده بود . مشکلات این چنینی در دسترسی پوسته ی چهارم ساختمان، رو به پارک را دچار مشکل کرده بود که تنها دو درِ ورودی کوچک داشت و افراد را به رستورانی بدون گشایش و یک لابی پشتی هدایت می کرد . کاربران ساختمان همچنین شکایت می کردند که این لابی تنگ و ناخوشایند است و فضاهای اداریش تاریک و دلهره بر انگیز هستند . بدتر از همه ی اینها، ترک های ساختمان بر آن بودند که نشان دهند، همین فضای لابی و غذاخوری در سال 1990 به تعمبراتی نیاز دارد و این بازسازی تنها 8 سال بعد از گشایش ساختمان پورتلند انجام شد .
با این وجود، ساختمان پورتلند در تاریخ معماری نقطه ی کلیدی شاخصی محسوب می شود که پست مدرن را از آکادمی های معماری بیرون آورد و وارد عرصه ی عمومی جامعه کرد . این اثر راه را برای ساختمان های کاملا پست مدرنی همچون مجموعه ی والت دیزنی (1990)، کتاب خانه ی مرکزی دِنور (1996) و مدرسه ی سَنت کالِتا (2006) هموار کرد .
جدا از اشتباهاتش، ساختمان پورتلند انحرافی قطعی از یکنواختی های سبک مدرنیسم را به نمایش گذاشت . چنان که گریوز به شوخی توضیح می دهد : " من فکر می کردم چرا آن ها این قدر ناراحت اند ؟ مدرنیسم تنها انتخاب میان عمودی و افقی، سفید، خاکستری و سیاه را به آن ها می داد . واقع بین باشید ! "