خودش گفته بود : "من هنرمندی هستم که برای آزادی بیان مبارزه می کنم اگر کاری نکنم زندگی من بی معنا خواهد بود." با اینکه آثار آی وی وی هنرمند چینی در قالب هنر مفهومی جای می گیرند، ویژگی اصلی همه آثارش پیوند آن ها با زندگی روزمره است. ازکوزه سفالی که آرم کوکاکولا روی آن نقش بسته است تا آن صد میلیون تخمه ای که روی زمین پهن کرده بود یا آن هزار دوچرخه ای که کنار هم چیده بود ( در این خبر و این خبر)، همه وهمه، مرز میان هنر و زندگی را می شکنند.
در آخرین اثرش [ مرگ میرا ] که در پنجاهمین دوسالانه هنری در کلیسای سنت آنتوتین ونیز به نمایش درآمده است، از بداهه گویی مینی مالیسم که از ویژگی های هنر مفهومی است خبری نیست بلکه بسیار رک وصریح، به سراغ سوژه اش رفته و آن را روایت کرده است: خود را روایت کرده است؛ پروژه ای که خود درباره اش گفته شخصی ترین و سیاسی ترین اثرش تاکنون بوده است.
آی وی وی ماه ژوئن سال 2011، پیش از سفر به آلمان برای برگزاری نمایشگاهی ازآثارش، در فرودگاه، توسط دولت چین دستگیر می شود و 81 روز را در زندانی مخفی و محافظت شده توسط واحدی شبه نظامی سپری می کند. حالا این آخرین اثرش مربوط به همین دوره است مجسمه های کوچکی ازخودش و افسران مراقب او و اشیای داخل زندان داخل شش جعبه فلزی سه در پنج متری گذاشته شده اند.
این پروژه را آی وی وی مخفیانه به کمک سی نفر ازدوستانش انجام داده است. مجسمه های داخل هر جعبه روایتگر لحظه خاصی از زندگی آی وی وی در زندان است زمانی که او خوابیده و دو مامور بالای سرش ایستاده اند، زمانی که او حمام می کند روی توالت فرنگی نشسته است در زندان قدم می زند و بازجویی میشود. درتمامی مواقع، دو مامور کنار او هستند و همه چیز بسیار ظریف و دقیق ساخته شده است؛ از لباس های داخل کمد گرفته تا لپ تایی که جلوی یکی از بازجوهاست و لابد حرف های آی وی وی را ثبت می کند.
خودش درباره اینکه این جزییات درمجسمه ها تا چه حد نزدیک به واقعیت اند گفته است:" درسلول همه چیز را در ذهنم حک می شود و می ماند. معمار حافظه خوبی دارد." هر جعبه پنجره کوچکی دارد، همچون پنجره کوچک در زندان، تا بازدیدکنندگان داخل آن را تماشا کنند. همچون زمانی که مادر آی وی وی پس از مدت ها بی خبری از پسرش از دریچه زندان پسرش را می بیند و شاید آن گونه که سال ها پیش از دریچه زندان همسرش را دیده است: پدر آی وی وی را؛ پدری که الهام بخش زندگی آی وی وی بوده. تجربه زندان برای آی وی وی گویی تجربه ای یگانه بوده است. همچنان که برای پدرش.
آی وی وی درباره پدر و زندانی شدن او می گوید: "وقتی در زندان بودم به پدرم فکر می کردم. او یک هنرمند بود که در دهه 1930 به پاریس رفت تا هنر بخواند اما وقتی در سال 1932 به شانگهای برگشت، جنگ های داخلی آغاز شده بود. پس از مدتی توسط ناسیونالیست ها بازداشت شد. به مدت سه سال زندان بود. در زندان نمی توانست نقاشی کند به همین دلیل به شعر نوشتن رو آورد." اشعار آی کینگ انتقادی و علیه وضع موجود بود. پدر آی وی وی در زندان شعر می نوشت و روز به روز بر شهرتش افزوده می شد تا آنجا که پس از پیروزی کمونیست ها برناسیونالیست ها درسال 1949، مائوبه او نامه ای می نویسد و از او دعوت می کند تا در جلسه رهبران حزب بیاید و از چگونگی شعر و هنر در اوضاع بعد از انقلاب بگوید. پس از آن تاریخ، بسیاری از رهبران حزب کمونیست چین در نطق هایشان از اشعار آی کینگ استفاده می کردند.
گذشته پدر بر امروز پسر تاثیر بسیاری گذاشته است، به ویژه درهمین آخرین اثر هنری اش : "وقتی که کوچک بودم پدرم درباره ایام زندانش می گفت. همیشه به ایام زندان او حسادت می کردم. زندان پدرم را ساخت. او را یک شاعر بزرگ کرد. وقتی خودم را داخل سلول زندان دیدم، احساس کردم که حالا نوبت من است." زندان نه تنها پدر آی وی وی را ساخت بلکه یک بار دیگر، درزندگی این خانواده نقش بازی کرد. در زندان به خودش می گوید حالا نوبت توست که همان راه را بروی.
آی وی وی گویی راهی را که انتخاب کرده است همچنان می پیماید. مدت هاست ممنوع الخروج است. نمایشگاه های آثارش بدون حضور او برگزار میشود. آثارش مانند همین آخری مخفیانه از مرز رد می شوند و به کشور مقصد می رسند. با وجود این، همچنان پر کار و قبراق، راهش را ادامه میدهد او گفته است: " من نمی توانم هنر را از زندگی روزانه خود جدا کنم . این دو قلمرو همیشه برای من یکی هستند. هنرمند باید راهی برای ارتباط با دیگران بیابد. ما از راه هنر است که زندگی خود را با وضع واقعی جامعه پیوند می زنیم."