چنانچه در تصاویر (۱) و (۲) پیداست، یک قسمت منحنی (سرپوشیده ی باز) بین رستوران و بخش اداری فرهنگسرا قرار دارد که به گفته دیبا، قویترین المان در این طرح می باشد.
زیر این قوس رو به حیاط، قسمت همکف به صورت سرپناهی طراحی شده (که در معماری آن را پیلوتی می نامند) تا در شرایط باران و برف مردم درامان باشند. همچنین در نمایشهای فضای باز از آن بهره گیرند. ضمناً اینجا لابی و پله فرار سالن تئاتر و نمایش است (پله ی فرار، قانوناً باید مستقیماً به فضای باز دسترسی داشته باشد).
متأسفانه در سالهای اخیر، بخشی از این فضا را پوشانده، آنجا تبدیل به فضای داخلی شده است. به تصویر (۴) توجه نمایید. سؤالی که در اینجا مطرح میشود اینکه: کسانی که به مدیریت اداره ی یک اثر ملی گمارده می شوند، آیا احترامی برای قوانین مرتبط با آثار ملی ثبت شده قایل هستند؟ آیا قوانینی برای کنترل و حمایت از این آثار وجود دارند؟ اگر هر مدیری، بخشی را به میل شخصی خود به ساختمان اضافه کند، در این صورت بعد از چند دوره مدیریت، اثری از طرح اولیه باقی نخواهد ماند.
بعضی طرح ها قابل گسترش نبوده و بالاخره از این اسب، یک شتر نمیتوان ساخت. اگر به فضاهایی احتیاج است، باید آن را در خارج از این طرح جستجو کرد.
دیبا می گوید: "این یک فرهنگسرای ملی نبوده و هدف اصلی، ایجاد یک نمونه فرهنگسرای کوچک محلی بوده و نه یک فرهنگسرا برای شهر تهران. اگر مدیران به دنبال گسترش برنامههای نمایشی و برنامههای مختلف دیگری هستند، این ساختمان قابلیت آن را نداشته و باید مراکز بزرگتر دیگری را ایجاد کنند"
اتووود پیش از این، در این خبر به بخش اول از نقدهای کامران دیبا پرداخته است.
اتووود پیش از این، در این خبر به بخش دوم از نقدهای کامران دیبا پرداخته است.
اتووود پیش از این، در این خبر به بخش سوم از نقدهای کامران دیبا پرداخته است.
اتووود پیش از این، در این خبر به بخش چهارم از نقدهای کامران دیبا پرداخته است.