كاخ تفريح يك كاخ واقعى نيست. نه مقر قدرت است و نه معبد مقدس؛ اين كاخ، نه سياه است، نه سفيد.در كاخ تفريح، همه يكى و يكسان اند؛ شهردار و شهروند، ارباب و بنده، عاقل و جاهل، بيگانه و خود ى، دارا و ندار. مثل يك استخر بزرگ عمومى كه همه برهنه وعريان در آن شناور اند. اينجا نه نشانى از ثروت است و نه قدرت؛ نه زيور و زينت اضافى و نه پوشش اجبارى. اينجا حتى جاذبه هم غايب است. اين كاخ متعلق به بعد ديگرى از فضا و زمان است. فضا هاى بدون زمان، بدون برنامه، بدون جاذبه، بدون اندازه، بدون سلسله مراتب، بدون راوى، قصه، يا مسير از پيش تعيين شده اند. مثل يك قلعه بادى كه فقط بچه ها در آن بالا و پايين مى پرند؛ نه جايى ميروند و نه جايى ميرسند. نه مقصودى در آن است و نه مقصدى؛ فقط تفريحى كودكانه. چرا كه نه؟ اين كه يك كاخ واقعى نيست، كاخ تفريح است.
كاخ تفريح نه يك شهر بازى، بلكه يك اسباب بازى بزرگ است. نه از آنهايى كه با آن بازى ميكنى، از آنهايى كه تو را به بازى ميگيرند؛ يك ماشين يا دستگاه بزرگ با قطعات پيچيده و متحرك كه دائم تغيير شكل ميدهد. ماهيت اين كاخ اتكاى ريشه اى آن به سازه و تكنولوژى، و تحقق بخشيدن يك معمارى مبتنى بر زمان و پيش بينى است. تنها عنصر ثابتش سيستم سازه اى، ستون و تير آهن مشبك آن اند. همه عناصر برنامه اى ديگر، همانند تئاتر آويزان، فضاهاى اجرائى، صحنه نمايش و بلندگوهاى سينما، همه اجزايى پيش ساخته و متحرك اند كه قابل تغيير اند. ستون ها و برج هاى سازه اى، علاوه بر سرويس ها، پله هاى اضطرارى، آسانسور، لوله كشى، و اتصالات الكتريكى را هم در خود جاى ميدهند.
كاخ تفريح حتى "ساختمان" هم نيست؛ نه ساخته شده، و نه ساختارگرا. اين كاخ ساختار شكن است. كاخ تفريح بر گرفته از زمين هاى تفريح باغهاى انگليسى قرن هجدهم و فلسفه برابرى طلب آنها است كه در سال ١٩٦١، به سفارش كارگردان و تهيه كننده مشهور تئاتر، جوان لیتلوود، توسط معمار انگليسى، سدريك پرايس، خلق شد. به غير از بناى اصلى، يك طرح كوچك تر هم طراحى شده بود كه بعنوان يك پروژه آزمايشى موقت و متحرك امكان ساخت و بازساخت اين كاخ را در سايت هاى جديد با نيازهاى متعدد را ايجاد كند. قرار بود بنايى باشد كه در آن مى شد نمايشى را به تماشا نشست، نقاشى يا مكانيك آموخت، به سمفونى گوش داد، مجسمه اى ساخت، حتى مى شد شورش و فتنه راه انداخت، و يا دراز كشيد و به آسمان نگريست. جايى كه علم و هنر در تضاد نيستند؛ و فضايى كه در آن فرهنگ متفاوت از زندگى واقعى نيست. خانه اى توسط مردم و براى مردم. با وجود مخالفت كليسا، گروههاى اجتماعى، وشوراهاى شهرى، تلاش براى گرفتن جواز ساخت براى سايت هاى مختلفى در مركز و حومه لندن نزديك به يك دهه ادامه پيدا كرد، اما كاخ تفريح هيچوقت به اجرا در نيامد. جايى براى ساختنش پيدا نشد، هزينه آن بالا بود، چيزهايى را تصور كرده بود كه هنوز اختراع نشده بودند، و خيلى ها "نه" گفتن را آسان تر ديدند. كاخ تفريح مسائل و موضوعات اجتماعى و سياسى را نشانه گرفت كه به مراتب فراتر از مرزها و محدوديت هاى متعارف معمارى بود. نهايتاً، كاخ تفريح هم از زمان خودش هم خيلى فاصله داشت، هم از فضاى زمانه اش.
اما مهمتر از همه، كاخ تفريح، تفسير به روز تئورى هاى سايبرنتيك، اصول تئاتر آوانگارد، تكنولوژى روز، حس آزادگى و تفريح بود. هدف اصلى آن ايجاد بنايى بود كه ميتوانست در واكنش به خواسته كاربرانش خود را تغيير دهد. حتى اين پروژه شامل يك "كميته سايبرنتيك كاخ تفريح" به سرپرستى گوردن پسك، يكى از چهره هاى پيشرو در مطالعات سايبرنتيك بود. سدريك پرايس بر اين باور بودند كه "تكنولوژى پاسخ است" اما اين پاسخ چه سوالى بود؟ به اعتقاد پرايس، معمار مى بايست به منظور درك واقعى پروژه و نيازهاى آن تحقيقات گسترده اى انجام دهد. در مورد كاخ تفريح، كه كاربران نيازهاى پروژه را تعيين ميكنند، پرايس از دوستان و همكارانش نظر سنجى كرده بود كه از چه فعاليت هايى لذت ميبرند تا پيش بينى كند كاخش چه نوع استفاده هايى را ممكن است در بر گيرد. پژوهش ها، مستندات، و جداول تحليلى كه در آن ارتباط پيچيده فرايند تصميم گيرى و تأثير آن در طراحى فضا بررسى شده، اجزاى تفكيك ناپذير كاخ تفريح اند. اين نقشه ها، نمودار ها، و محاسبات، الگوريتم اين پايگاه بزرگ داده اى اند كه به اين دستگاه پيچيده معنا مى بخشند و ارتباط با كاربر را ممكن مى سازند؛ تئاترى كه كارگردان، بازيگر، و تماشاگر همواره جاى خود را عوض ميكنند. اين ارتباط تعاملى بين "معمارى" و "كاربر" اساسى ترين و نوآورانه ترين جنبه كاخ تفريح است. فراتر از يك كاخ، يك ساختمان، يا حتى يك ماشين متحرك، كاخ تفريح نمونه يك سيستم كامپيوترى معمارى است؛ پارادايم و الگوى يك معمارى "پسا-انسانى."
کلیدواژه ها: کاخ تفریح Fun Palace. سایبرنتیک. جوان لیتلوود. سدریک پرایس. گوردن پسك Gordon Pask