روز زیبایی بود. مدرسه ای نبود. فکر می کنم اوایل بهار بود ـ می توانستم استشماممش کنم، به یاد می اورم که همچون یک کودک به این سو و ان سو می دویدم، سبکی و شکوهی که حس می کردم را پیش از ان تجربه نکرده بودم.
پیتر زومتور، در سال 1943 متولد شد، پدرش کابینت ساز بود، تجربه او از ساختن به دوران کودکی اش بازمی گردد: "در ان زمان متوجه نبودم، اما حالا وقتی به عنوان یک مرد پیر، به گذشته می نگرم، می بینم خاطره ان روز زیبا، اولین تجربه ام از حضور بود." خود پیتر زومتور حضور را اینگونه تعریف می کند:"حضور همچون شکافی می ماند در جریان تاریخ، شکافی که نه گذشته است و نه اینده."
پرسش اینجاست که چگونه حضور در معماری حادث می گردد و یا به معماری ترجمه می شود؟ شاید این اساسی ترین پرسشی باشد که اتلیه زومتور در گروباندن سوییس با ان درگیر است. اتلیه ای که در سال 1979 تاسیس گردید، خانهْ استودیویی واقع در دره راین، جایی که بسیاری از کارهای مهمش ـ از کارهای کوچک مقیاسی همچون نوسازی خانه و ساخت نمازخانه ای در یک روستا تا موزه های بزرگ مقیاس و مونومنتال ـ در انجا ساخته شده است. زومتور تعمدا اتلیه اش را در جایی دور افتاده ودر انزوایی نسبی حفظ کرده است تا همچنان دلمشغول تجربه حضور باقی بماند:"من همیشه و همه جا حسِ حضور را به صورت ملموسی جذب می کنم، بعضی وقت ها در خودم، و غالب مواقع در کوها؛ وقتی به این صخره ها و این سنگ ها می نگرم مملو از حس حضور می شوم"