بنده به سه دلیل به این بنا علاقه مندم:
اول اینکه؛ حجم کلی بنا، عملکردگراست؛ طراحان با توجه به کاربری مورد نیاز، محل استقرار احجام را تعیین کرده اند، و در نهایت حجم کلی در جایی بهصورت گسترده و جایی دیگر بطور فشرده و با ترکیبی از نظم و آزادی فضایی شکل گرفته است. بسیار به گشایش هایی که در حجم به عمد پدید آمده علاقه مندم؛ راهروهای بین احجام که به حیاط مرکزیهای مختلف المقیاسی که مجهز به کیفیت آب هستند ختم میشوند.
دوم؛ کاربرد نغز نور در فضاهای داخلی است. نورگیری فضاها به زیبایی توسط روزنها و نورگیرهای حاشیهای بین طبقات و نورگیرهای سقفی مستقر در سطح بام تأمین میشود. این کیفیت نور که از لابلای ستونهای بتنی به قرائتخانه می تابد، به روحیه شاعرانه اثر نیز کمک می کند.
سوم؛ مصالح اصلی استفاده شده؛ آجر و بتن تواماً، و بازی معنایی زیبای این دو در قالب مسئله تضاد بین سنت و مدرنیته. استراکچر بتنی و سقف مجوف که بصورت اکسپور در فضای داخلی نمایان است و نشان از روحیه فناورانه این اثر دارد، در تقابل با آجری که از معماری سنتی کویر ایران ریشه جسته. گویی طراحان در آن سال، کتابخانه را با رویکردی جدید و با نگاهی به گذشته طراحی کرده اند.