در بسیاری از پروژه های نمادین و بزرگ مقیاس شهری، امکان گذر از يک پروژه تک عنصري با محوريت معماري به يک محيط جذاب شهري با محوريت و کارکرد مشارکت اجتماعي مردم در سايت و بالا بردن حس تعلق خاطر به محيط از طريق استمرار حضور در محيط و ارتباط با آثار هنري به راحتی احساس می گردد.
در نتيجه این محيط و فضاي شهري با شخصيت و داراي هويت مي شود . هويت در محيط، زماني تجلي پيدا مي کند که ارتباط طبيعي و منطقي بين فرد و محيط حاصل شده باشد. بين فرد و محيط زندگي اش ارتباط و احساس تعلق خاطر به وجود نخواهد آمد مگر آن که قادر به شناخت عميق محيط و تشخيص آن باشد و توان درک تمايز آن نسبت به محيط هاي ديگر را نيز داشته باشد و بداند در چه زماني و به چه صورتي پاسخ مناسبي به کنش هاي انجام يافته آن محيط بدهد. خلق آثار و سمبل هاي هنري در فضاها، ميدان هاي شهري، فضاهاي عمومي و مجاور آثار شاخص معماري که محل هاي مورد اعتماد و شناخت مردم هستند باعث شناسايي محل و هويت بخشيدن به آن و در نتيجه ارتباط متقابل مردم و محيط خواهد شد.
هويت شهري و احساس تعلق به شهر به افزايش مشارکت شهروندان در مديريت شهري و کاهش آسيب هاي اجتماعي منتج مي شود که اين موضوع در بهينه سازي و تامين منابع اقتصادي، کاهش هزينه خدمات، افزايش انسجام اجتماعي، کاهش تنش هاي ناشي از زندگي شهري و رضايت شهروندان نقش بسيار موثري دارد.
از زاويه اي ديگر به دنبال شکل گيري آثار شاخص از معماران مشهور در يک سايت، بستر پروژه مهم و تاثير گذار و قابل آدرس دهي و شناسايي مي شود و چه چيز از اين بهتر براي هنرمندان و مجسمه سازان تا آثار خود را در معرض ديد و قضاوت عمومي قرار دهند و با گذشت زمان و پيوند خاطره هاي عمومي مردم در طول زمان در بستر پروژه و در ارتباط با آثار هنري از رهگذر ايجاد فضا و پلازاي عمومي شهري، اهميت و ارزش آثار هنري و پروژه معماري همگام و همراه يکديگر افزایش یابد و باعث افزايش ارزش بنا در نظر مردم و انساني شدن مقياس تاثير گذاري بنا و افزايش ارتباط متقابل معماري و هنر با مردم و تاکيد بر مقوله مهم و امروزي نقش و کارکرد اجتماعي هنر و هنرمند گردد.
به نظر مي رسد در اين حوزه مي بايست پيوند سه مسئله معماری، هنر و شهر را در ارتباط با مردم به فال نيک گرفت و با تشويق و ترغيب مردم براي بودن در فضاي شهري و بالا بردن امنيت بصري، نزديکي هر چه بيشتر اين حوزه ها با يکديگر و در ارتباط با مردم را باعث شد.
مهم ترین مصداق پیوند معماری، هنر و شهر از نظر نگارنده ، پروژه جذاب و تاثير گذار موزه گوگنهايم بيلبائو اثر معمار شاخص امريکايي فرانک گری است، از نظر بسياري از بازديدکنندگان و علاقمندان، محوطه بيروني اين موزه بسيار تاثير گذار تر از داخل آن است . در دو طرف اين پروژه شگفت انگيز دو اثر و سمبل ويژه هنري استقرار يافته که به نظر مي رسد دليل اصلي شکل گيري آن حضور و خودنمايي موزه گوگنهايم است . اين ساختمان عجيب که خود ماهيتي تنديس وار دارد در ارتباط مفهومي و فرمي با دو اثر ديگر باعث ايجاد يک فضاي شهري پر مخاطب، يادمان گونه و جذاب مي گردد.
در اين محوطه دو اثر شاخص هنري وجود دارد که يکي از آنها عنکبوت بزرگي تحت عنوان "Maman " اثر هنرمند فرانسویْ آمریکایی لوییس بورژوا است که در ورودي مجموعه و در کنار آب نماي زيباي موزه شکل گرفته و ديگري مجسمه اي از يک سگ تحت عنوان "Puppy " اثر جف کونز است که سطح آن از گل هاي طبيعي پوشانده شده است و در قسمت جنوبی موزه و روبه سوی شهر جانمایی شده است که به شدت میزان ماندگاری مخاطبین موزه را در فضای بیرونی و محوطه آن افزایش داده و پیوند خاطره انگیزی مابین معماری ( موزه گوگنهایم )، هنر ( دو مجسمه نمادین ) و شهر و مشارکت اجتماعی شهروندان و توریست ها به وجود آورده است .
این پیوند در دهه هاي گذشته در موزه هنرهاي معاصر تهران همگام با ديگر تحولات هنري مثبت در دنيا اتفاق افتاد، که امید است بار ديگر در ارتباط با فضاها و ساختمان هاي مختلف واجد ارزش اين ديار روي دهد تا شاهد آشتي مردم با فضاهاي شهري و افزايش مشارکت اجتماعي آنها و خلق فضاهاي عمومي مردم نهاد به منظور دستيابي به محيط شهري جذاب، خاطره ساز و در برگيرنده حس تعلق و همگام و همساز با طبيعت باشيم .
کلیدواژه ها: حوزه عمومی. موزه گوگنهایم بیلبائو. فرانک گری. لوییس بورژوا. Maman. جف کونز. Puppy. موزه هنرهای معاصر تهران