طرح پیتر زومتور برای موزه کلمبا، در واقع باززندهسازی فضا از طریق تغییر کاربری مخروبههای باقیمانده از کلیسایی به سبک گوتیک متأخر در شهر کلن آلمان است که طی جنگ جهانی دوم توسط نیروهای متفقین بمباران شده بود. آنچه که سبب شد تا این بنا را برای توصیف انتخاب کنم، درگیرکردن و برانگیختن احساسات ناب مخاطب است که وجه تمایز و کاراکتر خاص این مکان به شمار میرود.
دستگیرۀ در، منزلگاه دستدادن و درآغوشکشیدنِ بناست و دستگیرۀ باظرافتِ درِ ورودی موزه کلمبا، چونان دعوتکنندهای لمسکردنی، ما را به سوی بنا فرامیخواند. جدارههای بنا، از آجرچینی اغواکنندهای به رنگ خاکستری گرم و روشن تشکیل شده است. ترکیب بدیع آجرکاریهای متفاوت و سطوح متخلخل، به همراه قوسهای بهجامانده از کلیسای گوتیک، بسیار تأثیرگذارند؛ گویی اَشکال و سطوحِ این اثر شگرف، برای لمس لذتبخش چشمها فرمدهی شدهاند. با این وجود، روزنههایی که به طرزی هنرمندانه در میان آنها تعبیه گشتهاند، نه تنها چشمانِ مخاطب را مجذوب خود میکنند بلکه حس بساوایی او را نیز درگیر خود میکنند. فرد با لمس سطح گرم و ابریشمین پوسته، عواطف خویش را به فضا اعطا میکند و فضا نیز در ازای آن، ادراکات، افکار و تصورات او را آزاد میکند و تخیلاش را برمیانگیزد.
در اینجاست که همنوایی شگرفی بین فضا و فردِ تجربهکننده شکل میگیرد؛ فرد خود را در فضا جای میدهد و فضا در فرد جای میگیرد. قطعاتی از ساختمانِ پیشین کلیسا که به صورت کولاژهایی پراکنده در گوشهگوشۀ این موزه استفاده شده است، بار عاطفی و قدرت تهییجکنندۀ بالایی در جهت تقویت تخیل و تصویرسازیهای ذهنی فردِ تجربهکننده دارد. بیننده در ذهن خود، این پارهها را به هم پیوند میدهد و با بهرهگیری از قوۀ خیال خویش، تصویری از کلیسا را در ذهنش مجسم میکند. این درک عمیق مخاطب نسبت به پیشینه و ذات طرح نخستین بنا، روایتهای مستتر در بافت آن را نمایان میسازد که خود، بیانگر توانمندی هنرِ معماری در این بنا در به فکر واداشتن مخاطب و القای درکی ناب نسبت به ارزشهای تاریخی- فرهنگی نهفته در زمینۀ قرارگرفته در آن است.
شفافیت فضای درون موزه، خلوص سطوح داخلی، کفپوشهای آهکی و موزاییکی، ظرافت مَفصلها و اتصالات چشمگیر است. پردهای نقرهای رنگ و لطیف که مقابل پنجرهها قرار گرفته است، نورِ ملایم سحرگاهان شهر کلن را از خود عبور داده و آن را همچون گردههایی نورانی به روی اشیا و پیکرههای موجود در فضاهای داخلی موزه میافشاند. از دیگر سوی، چیدمان خاص آجرهای جدارهها، بازی نور و سایه بینظیری را در درون موزه به ارمغان میآورد. سکوتِ فضای درونی موزه، دلنشین است. تنها با سکوت است که مجال آن را مییابیم تا به دور از هیاهوهای زندگی روزمرۀ خود به خلوت درونیمان رجوع کنیم و به سرگذشت مکان و مردمانی که روزگاری در آن حضور داشتهاند، بیندیشیم. حیاط داخلی موزه نیز که به گورستان عمومی اختصاص یافته است، حال و هوایی باستانی دارد و این امکان را فراهم میآورد تا بازدیدکنندگان در خاطراتشان غوطهور شوند.
تجربۀ سکوت، گذر زمان، نور، سایه و شفافیت، پدیدۀ رنگ، بافت، ماده و جزئیات، همگی از جمله کیفیاتی هستند در تجربۀ کامل معماری نقش دارند و پیتر زومتور با به کارگیری این پدیدهها، موجبات تقویت ادراکات حسی را در باززندهسازی موزه کلمبا فراهم آورده است.
کلیدواژگان: موزه کلمبا. گوتیک متأخر. پیتر زومتور. باززندهسازی.