فیلمسازی را متصور شوید که تاثیرگذار ترین فیلم بر روی زندگی اش را انتخاب میکند یا فیلمی که خیلی دوستش دارد و هنگامی که از او درباره فیلم میپرسی متوجه میشوی که فیلم را ندیده بلکه خلاصه فیلمنامه را به همراه چند عکس از سکانس های فیلم دیده است.
متعجب میشوی که چگونه میشود فیلمی را بدون آنکه آن را دیده باشی چنان دوست بداری.
دوست داشتن معماری هایی که آنها را ندیده ایم ، در آنها زندگی نکرده ایم و در درون آنها خاطره نساخته ایم برایم مثل آن است که عاشق پوستر هنرپیشه هالیوودی آویخته بر دیوار شوی ، که به ظاهر پدیده مدرنی است که چند دهه عمر دارد . دوست داشتن تصاویر معماری به جای درک فضای معماری.
به نظر من تا در معماری قدم نزنی و سکانس های ورود و حضور ، تناسبات و جزئیات را حس نکنی آن معماری را درک نکرده ای.
من معماری را دوست دارم که بیشترین لحظه های کودکی ام صرف کشف گوشه ها و فضا ها و تراس های آن شد و هر دیوارش برایم متصل به خاطره ای است. هر چند اکنون حس میکنم که پیچش سفید دیوارهایش مرا بیش از آن چیزی که متصور بودم در سالهای بعد مرا درگیر خود کرده است و به معمار بودن من شکل دیگری داده است. خانه پدری.