ما تلاشمان را تفکر مجدد بر کارمان اما این بار با تاکید بر گونه ها نهاده ایم. ما دیاگرامی فیلوژنتیک ایجاد کردیم که تحت شمول ان پروژه های گذشته مان را به سه سرده مجزا تقسیم نمودیم، هدفمان فهم پروژه ها بر قوامی بود که گویی پرورده شده به عمل می ایند، چیزهایی که طراحی نشده اند، بلکه ماحصل و تابع نظمی عام اند که در مقیاسی خُرد وجوه افتراق شان را حفظ خواهند کرد.
نتیجه ان چه به انجام رسانده ایم درست به مانند انتخاب صفت و شناسه ای موفق در اسب ها و پروراندن ان شناسه در کنار دیگر شناسه های موفق منتخب و نهایتا ثبت یک گونه جدید است، به گمان من میل به کنش منسجم می تواند از درون یک فرایند فیلوژنتیک مستخرج گردد، فرایندی که در قالب ان نطفه هایی معدود در گذر زمان، در محیط های کشت متفاوت تزریق شده و نهایتا به نتیجه ای یکپارچه اما واجد وجه افتراق منجر می گردند.
هدف ما از تدوین چنین رویکردی نه تعریف عمل مان به مثابه مجموعه ای از تجربیات که بر محور شرایط مشخص قوام می یابند بوده است و نه تلاشی برای تحمیل سبکی خاص، بلکه بیشتر ایجاد مخزنی ماندگار از گونه های معمارانه ای بوده است، که طی سالیان سال بر اساس امتزاج، جهش و تغییر، تثبیت شده اند.
همه امید ما یافت مسیری است که هم از درون متشکل و به هم پیوسته باشد و هم نسبت به روندهای بیرونی و متغیرهای موضعی پاسخ گو، اگر در این مهم موفق شویم، امیدمان به شناخت جهت گیری های نو در تجربهْ آزماییْ روی در واقعیت خواهد کشید.