خبر فوت نابهنگام بانو زاها حدید، بسیاری از معماران را به واکنش در خصوص وی و دستاوردهایش واداشت . بسیاری در مدح بانو حدید و آثارش قلم زدند. بزرگان حرفه معماری در دنیا با پیامها و نوشتارهای احساسی خویش اهمیت از دست دادن معماری همچون زاها حدید را یادآوری نمودند. فعالیتها و شهرت این بانوْستاره برای من نیز بی تاثیر نبود و همیشه ترکیبی از امید و سوالات بی پایان را به همراه داشت.
ورود من به دانشکده معماری که به بیش از 20 سال پیش بر می گردد ، مصادف بود با ساخت ایستگاه آتش نشانی ویترا در آلمان توسط زاها حدید. با وجود آنکه در ابتدای راه بوده و از معماری هیچ نمی دانستم، تنها و تنها، زن بودن زاها حدید، مخصوصا برآمدن وی از خاورمیانه توجه مرا به خود جلب کرد. انگاری او نور امیدی برای من به عنوان یک دختر ایرانی بود که آرزوهایی را در دل خود، در قلب یک بستر نامهربان با زنان می پروراند. پس از گذشت چندین سال و آشنایی با سبکهای معماری و معماران مشهور معاصر، هرچند دیگر بانو حدید برای من یکه تاز میدان نبود ولی کماکان ستاره ای قابل توجه باقی ماند. بدون هیچگونه تحلیل و نگاه انتقادی کارهای او برای من جذاب بود و تقلید از وی همیشه مرا وسوسه می کرد. اما جذابیت وسوسه انگیز وی دیری نپایید و رویکرد من نسبت به اندیشه و کارهای زاها حدید فراز و فرود هایی را به خود دید. کم کم روحیه انتقادیِ شکل گرفته در من، باعث رهایی از پذیرش کامل وی که شاید ناشی از زن بودن او بود گشت. بگونه ای که همان معدود کارهای اجرا شده زاها برای من عمدتا عجیب و بی روح می نمود. بناهایی صلب با خطوطی سیال و پویا که همچون جنگجویی شما را به مبارزه فرا می خواند. اینچنین بود که رابطه من با احجام صلب و مجسمه گونه زاها به سکوتی معنا دار انجامید. سال 2004 میلادی زاها حدید به عنوان اولین زن مفتخر به دریافت جایزه مهم پرایتزکر گردید. احساسی مشابه با اولین آشناییم با آثار بانو حدید و چه بسا پرامیدتر درون من پدیدار گشت و به وجود من گرما بخشید. اما سوالی مهم من را به فکر واداشت . چرا زاها ؟
کارهای وی و بیانیه جایزه پرایتزکر و دیگر متون منتشر شد، تمام دارایی موجود برای یافتن چرایی این انتخاب بود. تعاریف و تمجید های معماران بسیار بود. برای مثال لرد رتسچیلد رییس هیئت داوران جایزه پرایتزکر در سال 2004 در بیانیه منتشر شده این چنین اظهار نموده بود که : زاها حدید همزمان هم در حوزه آکادمیک و هم در حوزه حرفه ای فعال بوده و در طول این فعالیت ها به تعهد خود نسبت به مدرنیسم وفادار و همیشه خلاق بوده است. همچنین حدید به دنبال توسعه هندسه بناها از تیپولوژی ها و فناوری موجود فراتر رفته است.
در دیگر سوی، دیگرانی بودند که شهرت وی را بر پایه تصاویر، نه زندگی واقعی حرفه ای می پنداشتند و از اینکه چگونه معماری با تعداد آثار محدود و بی اهمیت، برنده چنین جایزه مهمی شده است، در تعجب بوده و در ان راستا مطالب قابل توجهی نوشتند.
به دنبال شهرتی که کسب جایزه پرایتزکر برای زاها به دنبال داشت، موجی از سفارش ها به سوی او روان گشت. و خط فکری وی روز به روز برای من نیز آشکار تر گشت. اینکه چگونه یک زن در دنیای سرکوب کننده مردانه، خود از ابزار سلطه گری و قدرت ورزی در بیان استفاده می نماید، برای من به چالش جدیدی بدل شد. سلطه طلبی و خودنمایی آثار بانو حدید در مقایسه با موفقیتهای وی در توسعه هندسه و خلق فضاهایی عجیب و مدرن و کاراکتر نشانه ای و هنرمندانه آن از نظرها پنهان ماند و کمتر در مورد آن بحثی در گرفت . البته در چند سال اخیر نقدهایی نظیر نوشته سر الیس وودمن در دیلی تلگراف به چشم می خورند که آثار حدید را مجسمه هایی گران قیمت با طرحهای افراطی و فاقد کارآیی برای استفاده کنندگان می خوانند.
این چالش جدید من به سوال چرایی انتخاب بانو حدید توسط هیت داوران پرایتزکر گره خورد . تا جاییکه امروز با خود می اندیشم که آیا موفقیت های بانو زاها و انتخاب وی توسط هیئت داوران پرایتزکر بر مرزهای جنسیتی خط بطلان کشیده است ؟ یا تنها یک زن بدون عدول از مرزهای قدرت و با نقش آفرینی در میدان های قدرت موجود، برنده جایزه شده است ؟ آیا موفقیت بانو حدید می تواند روشنایی بخش زنان معمار و حرکت به ورای مرزهای موجود باشد ؟ شاه بیت معماری بانو حدید در دنیای امروز چیست؟ چه گروه اجتماعی را در دنیا نشانه رفته؟ و فارغ از فلسفه بانو حدید در تولید فضا و خلق هندسه و فرمهای عجیب و از نظر من گاها چشم نواز، همچون مرکز فرهنگی حیدرعلی اف، چه نقشی را در جامعه جهانی ایفا نموده است؟
و در نهایت علی رغم تمام سوالات پیش روی، می بایست اعتراف نمایم که حضور بانو حدید در جرگه معماران صاحب شهرت در جهان در روزگار جوانی من بسیار دلگرم کننده و امیدبخش بود.
عنوان متن سرکار خانم شادی عزیزی " فقط چون تنها زن برنده جایزه پرایتزکر بود؟!" بوده است که به فراخور موضوع و قالب بندی بارگذاری متون در اتووود تغییر کرده است.