زک فورنس: نقل قول معروف موقعیت گراها در جنبش می 68: "زیر سنگفرش
خیابان ساحل دریاست" به زیبایی و هیجان متجسد در سیاست های انقلابی اشاره
دارد؛ یک روح یوتوپیایی که در تضاد دائمی و عمیق با واقعیت های محافظه کاری، جهانی
سازی شرکتی globalization corporate و نئولیبرالیسم قرار دارد. اما اکنون با یک بدبینی
غیر مولد در مواجه با واقعیت های سیاسی مان رو به رو هستیم، واقعا چرا یوتوپیاگرایی
این روزها به یک فحش وقیح بدل شده است؟ پاسخ شما به ادم هایی که به این باور رسیده
اند که زیر این سنگفرش ها باز هم سنگفرش است چیست؟
دیوید پیندر: درست می گویید یوتوپیاگرایی این روزها از مد افتاده است،
یکی از دلایل ان هم، همْ ترازی عمیقی ایست که بین یوتوپیاگرایی و قدرت باوری authoritarianism به
وجود امده. تلاش هایی که بر ساختن جوامع کامل متمرکزند غالبا به مثابه تلاش هایی
ذاتا توتال و سرکوبگر در نظر می ایند و این باور تا زمانی که رژیم های ددمنش با
ایده یوتوپیایی که خواهد امد اعمال سرکوبگرانه شان را توجیه می کنند و به موازات
با یاداوری تاریخ بلند یوتوپیاهای شهری شکست خورده که غالبا قدرت مدار و سرکوبگر
بوده اند، در حوزه عمومی، به حیات خود ادامه خواهد داد.
اما به گمان من مشکل در فرم هایی که یوتوپیا به خودش می گیرد نهفته
نیست، ما نبایستی روح یوتوپیا را تقلیل دهیم. نکته پرسش شما را می توان در دیگر
راه های فهم یوتوپیا جست و جو کرد، یوتوپیا در قامت چیزی گشوده، شاد و در جست و
جوی امکانات بدیل و البته تحت شمول اکنون. یوتوپیا را نباید یک بلوپرینت دانست که
در قالب ان اینده، از قبل، تصویر می شود، بلکه یوتوپیا را می توان امکان سرکوب شده
حال حاضر دانست. این ان سیاق از یوتوپیایی است که من در بازگشت و خوانش مجدد لوْفِه
وْر و موقعیت گراها طلب می کنم.
من موافقم، بدبینی را باید کنارگذاشت، اما در زمانه بوش و بلر و خیلی
های دیگر یافتن روح یوتوپیا بی نهایت سخت است، در زمانه ای که تقریبا همه باور
داریم زیر این سنگفرش ها فقط سنگفرش های دیگری وجود دارد و همه ما در کار بازتولید
حال حاضر هستیم، یوتوپیا را می توان بسط پروژه ها، رویدادها، موقعیت ها و چالش
هایی دانست که از گذر ان ها امکان های دیگر متبلور می شوند . . . یکی از مهمترین
کارکردهای یوتوپیا به چالش کشیدن عقل سلیم یک جامعه خاص است.
از قِبـَـل تلاش برای خیال کردن یوتوپیاها، اختلال بلقوه در افق های
سیاسی و تشویق یه کاوش امکانات و خواسته های متفاوت رخ نشان می دهد و نهایتا زمان
هایی بر خواهند امد که حداقل شبحی از امکان های نو در ان ها متبلور خواهد شد و تحت
شمول ان ها گوشی شنوا برای تشویق رسیدن به جهان های نو شکل خواهد گرفت.