در این پروژه چند پرسش ساختاری برایمان مطرح بود، اینکه چگونه می شود مجموعه ای
ساخت که خاصیت الگویی و تأثیرگذاری داشته باشد و در عین حال از کلیشه های یادمانی
مرسوم فاصله ی انتقادی بگیرد. و اینکه مسئله ی فضای باز و فضاهای عمومی برای تفرج
و زندگی اجتماعی چگونه می تواند با اقلیم و آفتاب "جِنگ" شیراز رابطه
برقرار کند. و اینکه با توجه به تمایل مردم شیراز به معماری پر از تخیل و طراوت چگونه
می توان به آن رسید و در عین حال مرز انتقادی، معماری "کیچ" حفظ شود و
جذابیتی عاری از ابتذال به وجود آورد. بر مبنای اشتراک پاسخ این پرسش ها، به سمت
این ایده رفتیم که شهری میان شهر بسازیم. کل را متلاشی کنیم و از جزء، فضاها و
احجام شهری بسازیم. شهری پر از فضاهای نیمه باز سایه دار که در هر کدام از فضاها
می توان رویدادها و تم های مختلفی ایجاد کرد. تم هایی از شادی، آتش، تعزیه، نقالی،
بازی و موسیقی. حجم هایی که در عین حالی که از یک خانواده بودند، می توانند علی رغم
شباهت های ساختاری، شمایل مختلفی هم پیدا کنند، نورگیری هایی سر در بیاورد، مسجدی
قد علم کند و فضاهای فرهنگی خود را نمایان تر سازند تا خوانایی و تنوع هم در عین
هماهنگی شکل بگیرد و فضایی مدنی و اجتماعی در لایه ها و طبقات اجتماعی مختلف به
وجود بیاورد. این شهر که در عین اینکه با گذشته نسبتی برقرار میکند و در فرم و
ساختار کانسپتی و ساختار سازهای از زمین آنجا روییده است، در عین حال بی زمان می نماید.
"شهر" ما قابلیت فازبندی و ارزان سازی را به طور همزمان داشته و
پروژه را دست یافتنی میکند.
به دلیل ساخت در قسمتی از زمین، خاک برداریِ حداقل، با خاک ریزی، رابطه ی
مساوی برقرار کرد.
روند برگزاری این رقابت، پروژه های پیشنهادی مرحله اول و پروژه های نهایی را در این صفحه می توانید مشاهده کنید.