تفاوتی تعیین کننده میان سینمای کلاسیک و موزه وجود دارد،
در حالی که فضای کلاسیک سینما به فضای کارخانه صنعتی می ماند، موزه به فضای منتشر
و پراکنده کارخانه اجتماعی مربوط است. هم سینما و هم کارخانه فوردیستی همچون جایگاه های حبس، توقیف و کنترل موقت
سازماندهی می شوند. تصور کنید: کارگران در حال ترک کارخانه. تماشاگران در حال ترک
سینما ـ توده ای مشابه، نظم یافته و کنترل شده در زمان، جمع اوری شده و رها شده در
فواصل مرتب. همان طور که کارخانه سنتی کارگرانش را توقیف می کند، سینما نیز
تماشاگر را توقیف می کند. هر دو فضاهای انضباطی و حبس هستند.
اما وضعیت معاصر را تصور کنید: کارگران در حال ترک کارخانه. تماشاگران به ارامی در
حال خروج از موزه(یا در صفوف منظم در حال داخل شدن.) با منظومه ی تمام متفاوتی از
زمان و مکان سر و کار داریم. جمعیت دوم [که با موزه سر و کار دارند] نه توده mass که مالتیتود
multitude
هستند. موزه جمعیت یکپارچه ای از مردم را سامان دهی نمی کند. مردم در مکان و زمان
پراکنده و پخش می شوند ـ جمعیتی خاموش، فشرده شده و اتمیزه که میان انفعال و
برانگیختگی بیش از حد در نوسان اند.