زومتور
معمارْستاره نیست. اما تاثیرگذارترین معمار ده سال گذشته در فضای معماری ایران
بوده است. چه خوشمان بیاد و چه خوشمان نیاید نمی توانیم این موضوع را انکار کنیم.
اهمیت زومتور به دلیل توجه وی به مفهوم اتمسفر و کم اهمیت خواندن عناصر فرمال در
آثارش است. ما اتمسفر را با احساسات عاطفی خود درک می کنیم، شکلی از ادراک که
بسیار سریع عمل می کند و ما انسان ها برای بقاء به آن نیازمندیم. اتمسفر، تبادلی
است بین ویژگی های مادی و اگزیستانسی فضا و قلمروی غیرمادی تجسم و تخیل. احساسات
عاطفی ناشی از ادراک اتمسفر، از ویژگی های بیولوژیکی ما نشات گرفته است و
اغلب به صورت ناآگاهانه و غریزی طی فرایند تکاملی زیستی(جهش ژنتیکی بشر) حاصل شده
است.
مسلم است که ما به صورت ژنتیکی و فرهنگی برای جستجو یا دوری جستن از انواع
مشخصی از اتمسفرها مقید شده ایم و این موضوع تمایل به آثار کهنْ الگویی را برای ما
فزون می بخشد. کما این که دیدن آثار پیتر زومتور برای ما شگفت انگیز و جذاب است.
البته ما هم می توانستیم چنین معمارانی داشته باشیم؛ نمازخانه
کامران دیبا می
توانست به جای توجه به معماری مینیمالیستی با پرداخت بروتالیستیِ مدرن، پنجره دید خود را به
سوی کهنْ الگوهای زمینه گرا متمایل کند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که اگر
علاقه ای به موضوعات ادراکات حسی، اهمیت نوروساینس در معماری، پدیدارشناسی معماری
و اتمسفر نداریم، می توانیم معمارانی که در این عرصه فعالیت می کنند را زیر سوال ببریم و
البته هم زمان این نکته را فراموش نکنیم عکس دیدگاهی که داریم هم ساری و جاری است.