سهولت بی سابقه استفاده از
ابزار های رایانه ای مستند سازی فضا های محقق شده و بازنمود سناریو های فضا مند در دست
طراحی، و همچنین، مکانیزم های رایانشی تولید نظام های فضایی دارای هندسه های
پیچیده، سه گانه ای است که زمینه تولید تصاویر بی شمار از معماری های ساخته شده و
ساخته نشده را به وجود آورده است. همچنین، ظهور تکنولوژی های پیشرفته نگهداری،
مدیریت، و توزیع اطلاعات از یک سوی، و فراگیر شدن فرهنگ دیجیتال از سوی دیگر،
دسترسی همْزمان و درْمکان به اطلاعات دسته بندی شده در سپهر مجازی را بیش از پیش
دموکراتیزه کرده است.
نتیجتا، دسترسی آسان و همیشگی به مجموعه بزرگی از تصاویر
معمارانه، حافظه جمعی تمدن بشری در حوزه
کالبد های ممکن، محتمل و حتی غیر قابل تصور و نا ممکن را مدام به روز کرده و نتیجه
آن در حالت ایده آل، همگون سازی منش و ادبیات معماری در دنیای شبکه ای حال حاضر
خواهد بود.
علی رغم ماهییت به هم تنیده و شبکه ای بستر شکل گیری گفتمان
معماری معاصر، هر نقطه از جغرافیای سیاسیْ اقتصادی این شبکه، به واسطه وجوه تمایز
منطقه ای خویش، همواره در برابر نیروهای همسان ساز شبکه مقاومت می کند. نهایتا، به
رغم هموژنیتی متصور در شرایط ایده آل سپهر دیجیتال، عرصه فیزیکی به واسطه طبیعت
آنالوگ خود، کلییتی غامض، به هم تنیده، و در عین حال، متشکل از تمایز های متعدد
خواهد بود.
اگر که ماهییت به هم پیوسته مدرنیته در عرصه معماری شرایط
تبلور "سبک بین المللی" را فراهم کرد، در عصر حاضر، شبکه به هم پیوسته نقاط متمایز، راه را برای بروز
معاصرییت های موازی، به نوعی هم خانواده، و در عین حال، دارای تمایزات متعدد و
قابل تفکیک را فراهم می کند.
در آینده نزدیک، بازیگردانان عرصه معماری در دوگانه "مولفین" و "متاثرین از تالیف" پارادایم های معاصرییت، "جهان اول" و "جهان سوم"، یا در ادبیات به روزتر،
کشور های "شمال" جهانی و "جنوب" جهانی، قابل تفکیک نخواهند
بود. بدین معنی که، هر منطقه با خوانشی متمایز از دیگر مناطق، معاصرییت خاص خود را
در ردای معماری تولید و مستند خواهد نمود. روند متمایز سازی منطقه ای در عین حفظ
ارتباط با نظام شبکه ای، در حال فراگیر شدن است و نمونه های آن در ویتنام، حوزه
بالکان و کشور های آمریکای جنوبی قابل شناسایی و بررسی است.
"معاصرییت متمایز"، در عین حفظ ماهییت شبکه ای، از طریق
به روز رسانی الگو های منتج از حکمت سرزمینی و از آن خود سازی پارادایم های تبلیغ شده در ارتباطات شبکه ای میسر خواهد بود.
در این روند، در عین گشایش حد اکثری در حوزه گفتمان، دولتْ شهرها و نظام های سیاسیْ اقتصادی موفق خواهند بود که بازار های مرتبط با صنعت ساختمان
خویش را "محتاطانه" به اقتصاد جهانی متصل کرده و به تعبیری با حفظ
ارتباط، در آن "حل" نشوند.
اگر که "تولید" دانش مقوله ای بین منطقه ای و بین
المللی است، "اِعْمال" دانش در هر منطقه می بایست آگاهانه محدود به نهاد
های برخواسته از همان منطقه باشد. در روند "اعمال"، نهاد های بومی هر
منطقه، با استنتاج نظام علت و معلولی حاکم بر سیر تحولات معاصر مناطق دیگر، نهایتا،
منطقی مختص منطقه خویش برای معاصر ساختن و معاصر ماندن تالیف می کنند. نتیجه،
مجموعه ای تالیفات معمارانه است که به واسطه شبکه ارتباطات جهانی به اشتراک گذارده
شده و حافظه جمعی را برای شروع دوره بعدی معاصر سازی و به روز رسانی منطقه ای
هموار می سازد.