خانه به تعبیر شما چیست؟
من خانه را موضوعی برای طراحی می دانم. چیز خاصی نیست. این کشور به رغم صنعتی شدن و شهرنشینی سریع، در
زمینه ی مسکن از ملت های صنعتی دیگر عقب است. به طور کلی مردم زمین های کوچک می
خرند و خانه های مستقل کوچکی در آن احداث می کنند. به همین دلیل معماران جوان
موقعیت های نسبتأ زیادی برای طراحی چنین خانه هایی دارند، در نتیجه شرایط اقتصادی
ای که این خانه ها باید در آن ساخته شوند همیشه مطلوب ترین شرایط نیست و در نتیجه
طراحاهان نمی توانند چشم به کارمزد زیاد داشته باشند. دو سال پیش هنگامی که دیگر برای
خودم کار می کردم، دوستی از من خواست که خانه ی ارزان قیمتی برایش طراحی کنم. و
قضیه این گونه آغاز شد. از آن هنگام موقعیت های فراوانی برای پرداختن به چنین کارهایی
داشته ام.
برآورد شما از مفهوم خانه در معماری معاصر چیست؟
همانگونه که در پاسخ به پرسش نخست اشاره کردم، طراحی و ساخت خانه در این
کشور معمولا در شرایط سختی انجام می گیرد. حتی در چنین شرایطی معماران جوان
فعالانه با خانه های مستقل دست و پنجه نرم می کنند. این مقوله ی خاصی است. شعر
ژاپنی برخی قالب ها - از جمله هایکو و تانکا - را به خدمت می گیرد که در آنها با
تعداد عبارت های مشخص و واژگان محدود احساسات و اندیشه های فلسفی با ظرافت بیان می
شوند. طراحی خانه ی کوچک و مستقل به ترکیب این نوع اشعار شبیه است. علاوه از آنجا
که خانه معمولا باید در عرض یک سال از تاریخ شروع تکمیل شود، موقعیت خوبی برای
تجربه اندوزی مسایل معماری به شمار می آید.
شما در طراحی های مسکونی تان، می کوشید چه سمت و سویی را دنبال کنید؟
از آنجا که این پرسش تلویحأ چنین پیش فرضی را در نظر می گیرد که معمار
باید در نوع دید روش شناسی معین طراحی داشته باشد و از آنجا که من نمی خواهم با
روش شناسی ثابتی کار کنم، این پرسش به من برنمی گردد. سمت و سویی که من دنبال می
کنم، بیشتر نوعی عملکرد است تا روش شناسی. من نه تنها در طراحی مسکونی بلکه در
تمام انواع دیگر معماری ترجیح می دهم وقتی شروع به طراحی می کنم از شرایط تحمیل شده
بر طرح راه حلی بیابم و بر چیزی مجزا در زمینه ی راه حل فردی تأکید ورزم.
من در دو دهه ای که نهضت معماری مدرن سر برآورد و عموم آن را پذیرفتند، به
عنوان معمار رشد کردم. اما امروز همچون دیگر معماران حس می کنم مسایلی در میان است
که راه حلی بر مبنای روش های معماری مدرن به دست نمی دهند. در عین حال به معماران
تاریخی اروپا، ژاپن و مشرق زمین و به طور کلی و همچنین آداب و رسوم اجتماعی، مد و
دیگر پدیده های چنینی علاقه مندم. امیدوارم از طریق ابداع راه حل های بهینه برای
مورد فردی به تدریج به سمت وضعیت قاطع تری پیش می روم. و می خواهم روش شناسی های
فردی ام را بکار گیرم که برای سازگاری با بسیاری چیزها که به آن علاقه مندم به
کفایت بزرگ باشد.
معماری چند بعدی به من این امکان را می دهد که در یک زمان نماهای بتن
بنایی یک پارچه و نماهایی که چهره ی انسان را می نمایانند به کار ببندم.
تعبیر شما از محیط شهری در ژاپن امروز چیست؟ این محیط چگونه در طراحی
مسکونی شما انعکاس می یابد؟
سبک های زندگی مردم این کشور، امروزه بر حسب میزان
غربی شدن آنها، شدیدا متنوع است. همانگونه که ذکر کردم، مردم قطعات کوچک زمین را
می خرند تا در آن خانه های کوچکی بسازند. تصور حاصل کار در محیط های شهری را هم به
راحتی می توان حدس زد آشفتگی. متأسفانه مهار یکنواخت اینها نیز در این میان غایب
است.آنچه اوضاع را بدتر می کند قیمت سرسام آور زمین و بالا رفتن آن از 300 دلار به
1000 دلار است. با این حال نوعی تداوم (دست کم حالتی از تداوم) به عنوان پیامد
تراکم بالا ایجاد شده است. مسکن گروهی راه طبیعی مهار محیط در اوضاعی است که تراکم
بالای جمعیتی وجود دارد. با این حال متأسفانه کارفرماهای دسته جمعی مسکن گروهی و یا
گرایش مالکان برای گرد آوردن چند مستأجر در چند محوطه زیاد نیستند. در نتیجه موضوع
اصلی طراحی خانه های کوچک و مستقل، در پیدا کردن و عرضه ی راه های جدید برای
هماهنگ سازی محیط خلاصه می شود.
طرز برخورد با مشتری که شما بر می گزینید چگونه است؟
کارفرمایی که من با او در تماسم از میان مردم عادی است که هر نوع معمار
با آنها سروکار دارد. کارفرمای خصوصی برخلاف تشکیلات تجاری و عمومی بزرگ، در
تقاضاها و سرمایه گذاری هایش سختگیر است. لذا او می کوشد در ساختن خانه اش به
معمار کمک کند. کارفرمایان در روابط خود با من صادق و تیزبین اند. آنان پشتیبانی
نابی را که در سازوکار گسترده و پیچیده ی
جامعه ی امروز نادر است از خود نشان می دهند. حفظ روابط مطلوب با چنین کارفرمایانی
مشکل نیست بلکه خوشایند است. البته تردید دارم چنانچه تمام کار بی چون و چرا به
علایق کارفرمایان اختصاص می یافت، آیا می توانستم کار خود را انجام دهم یا نه. من
به کار خود ادامه می دهم چون در آن چیزی هست که به علایق شخصی خودم باز می گردد.
واکنش شما در برابر خواسته های کارفرما چیست؟
طبیعتا من به آنچه که کارفرما قرار است بگوید گوش می دهم و می کوشم تا حد
ممکن دیدگاه او را درک کنم.البته اینیک چیز است و این که کسی مرا استخدام کند که
دیدگاه زیبایی شناختی و فلسفی اش با من تفاوت ریشه ای داشته باشد، یک چیز دیگر. اغلب
در تقاضاهای کارفرمایان نوعی تناقض وجود دارد. به رغم محدودیت هایی که به وسیله ی
زمین و مخارج ایجاد می شوند، آنان برای بیش از آن چیزی که می تواند به ایشان تعلق
بگیرد درخواست می کنند. اما در هر پروژه طراحی، جنبه ی فردی و مجزایی هم وجود دارد
و من می کوشم آن جنبه را در تمام طرح به کار برم. به طور کلی انگاره های کارفرما
در رشد طراحی من نوعی مساعدت به شمار می آیند و نه مزاحمت.
آیا کوشش می کنید که تاریخ و محیط ژاپنی را با طرح هایتان بیامیزید؟ اگر
چنین است چگونه؟
از آنجا که من ژاپنی هستم و کارفرمایان من ژاپنی اند و ساختمان هایم در
ژاپن ساخته می شوند، طبیعتا تاریخ و حال و هوای ملی را در اندیشه ام دخیل می کنم.
اما این اندیشه تنها یک عنصر از عناصر طراحی چند بعدی به شمار می آید لذا گاه در
قالب مشخصی بیان نمی شود و گاه می تواند عنصر بسیار پر اهمیتی گردد. با این حال به
طور کلی شرایط خاص ژاپن نقش مهمی را در پیش الگویی که من برای راه حل کلی طراحی
خانه ی ژاپنی در نظر می گیرم, بر عهده دارد. من این مفهوم را گونه یا تیپ Bun-hei می نامم ( Bun از کلمه ژاپنی bunri یا تفکیک می آید و hei از
کلمه heiretsu یا جاگیری طولی) این گونه یا تیپ
با ویژگی های زیر مشخص می شود.
1- نشیمن و سرویس از هم جدایند. اولی در کناره ی جنوبی و دومی در کناره ی
شمالی ساختمان است.
2- بین این دو پاگرد وجود دارد که تا حد ممکن روشن طراحی شده است. مثلا من در
اینجا از سقف بلند و نورگیر استفاده می کنم.
3- در نشیمن، سازه باعث شده که تیغه های جداکننده (پارتیشن) نامحدود و در نتیجه
تا جایی که ممکن است انعطاف پذیر باشد. در کناره ی جنوبی پنجره های بزرگ با بالکن
و رخبام های گود (eares)
قرار گرفته است.
از آنجا که نشیمن در جنوب قرار دارد و بر هوادهی مطلوب هم تأکید شده است،
پلان Bun-hei
برای اقلیم بارانی، بسیار مناسب است. انعطاف پذیری پارتیشن بندی تنوع سبک زندگی را
ممکن می سازد و با اوضاع متداول ژاپن نیز سازگار است. به علاوه، قالب ها و فرم های
به کار گرفته شده در این خانه ی پیش الگویی می تواند در تولید انبوه یا تولید
صنعتی استفاده شود: Bun-hei با تمام کارایی هایش، روش شناسی ثابت من نیست بلکه به رشد آن کمک
می کند. من معتقدم نشان دادن مستقیم عواملی که زاییده شرایط واقعی اند، روش درست
در طراحی است.
در سیستم ساختار اصلی و نیز مصالحی که به کار می گیرید, معمولا با چه
مسایلی برخورد می کنید؟
در زمان حاضر من به بنایی با بلوک سیمانی و توسعه ی آن علاقه مندم. در
بنایی ژاپن که در دیگر کشورها هم مردم پسند است، به دلیل زمین لرزه های پراکنده
هیچ گاه عملا این شیوه به کار نرفته است. بنابراین گاه بنایی با بتن مسلح به کار
گرفته می شود اما به دلیل فقدان تحقیقات و توسعه یابی و همچنین به دلیل مشکلاتی که
در نصب آن وجود دارد، چندان مردم پسند نیست. با این همه من معتقدم که این سیستم
ساختاری از آنجا که چندان گران نیست و می تواند به صورت انبوه تولید شود، برای
خانه ها و نیز مسکن های گروهی کم ارتفاع می تواند مناسب باشد. من این روزها با
مشارکت یکی از سازندگان بلوک سیمانی، یک سری خانه های آزمایشی ساخته ام. من اکنون
با این تجربه ی آزمایشی، دارم به موسسه ی تحقیقات معماری و وزارت امور شهری کمک می
کنم که سیستم ساختمان سازی بلوک سیمانی جدیدی را اشاعه دهد.
برداشت شما از موقعیتی که امروز معمار ژاپنی خود را در آن می یابد چیست؟
برای مردم
کشورهای دیگر درک شرایطی که معمار ژاپنی باید در آن زندگی و کار کند آسان نیست.
یکی از دلایل این امر به توسعه تاریخی بسیار متفاوت حرفه ی معماری ژاپنی مربوط می
شود. در غرب، معماران افراد حرفه ای نوع مشخصی ازکار هستند. اما در ژاپن انواع
متعددی در میان است لذا افراد عادی کوچه و خیابان فکر می کنند کلمه ی
"معمار" منحصرا به شخصی که با جنبه های فنی ساختمان سر و کار دارد اطلاق
می شود. من چنین فرض می کنم که شما در این پرسش معمار را در مفهوم غربی آن به کار
می برید. اما شمار چنین معمارانی در ژاپن اندک است. با این حال من معتقدم که خود
جزو همین گروهم. من به "تشکیلات
معمار ژاپن" ئتعلق ندارم لذا عضو "موسسه معماری ژاپنی" و
"انجمن معماران و مهندسان ساختمانی توکیو" هستم. به پرهیز از سردرگمی،
من اهمیت پندانی به چیزهایی از این دست نمی دهم. قلمرو معماری به عنوان حرفه ی
آزاد در سرتاسر جهان رو به کاهش است. این که معماران جوان به کار در دفاتر مستقل
بپردازند. روز به روز دشوارتر می شود. اما من معتقدم راه حل های این مسئله باید در
سطح فردی و نه تمام حرفه ای جست و جو شود.
به کدام معمار
بیشتر علاقه مندید؟ چرا؟
البته
بیشتر به خودم علاقه مندم تا هر چیز دیگر. به معماران دیگر علاقه مند هستم اما نه
به معمار خاصی. در نتیجه دلیلی برای فهرست کردن اسامی نمیبینم.
خانه با بام زن و
شوهر
من این
خانه را برای خواهر بزرگم و شوهرش در سال 1969 درست قبل از آن که دیگر
برای خودم کار کنم، طراحی کردم. بلوک های بتونی را که آن وقت کمتر در چنین مواردی
بکار می رفت در جهت کاهش هزینه ها انتخاب کردم. بام بزرگ تر، کارگاه دامادمان – که
نقاش است – می باشد. بام کوچکتر کارگاه خواهرم را – که پیانیست است – پوشش می دهد.
نمود بام ها از بیرون جلوه موتو ایوا یا گرداله های زن و شوهر – یک مکان نمایشی در
ژاپن – را در ذهن متبلور می کند.
از اولین ساختمان
سطوح بر خیابان در این ساختمان مشتمل
است بر مغازه ها و رستوران ها. دفاتر و آپارتمان ها در سطوح بالاتر قرار دارند. در
قلب توکیو، آپارتمان ها گاه به عنوان کارگاه یا دفاتر کوچک به کار می روند. اما
"از اولین ساختمان" از همان آغاز به عنوان جایگاه آمیزه ای از عملکردهای
گوناگون طراحی شد. من تجربه ی چشمگیر خود در طراحی مسکونی را به کار بسته تا در حد
ممکن به دفاتر و مغازه ها مقیاس و حالتی خانوادگی بدهم چرا که حس کردم این بهترین
راه حل برای مسائل این پروژه است. به علاوه من کوشیدم حالت خیابانی چند سطحی را به
وجود آورم با این امید که بیشترین آزادی دسترسی را داشته باشد.