از سقوط دیوار برلین همیشه با این
گزاره مواجه بوده ایم که هیچ بدیلی برای سرمایه داری غربی نه ممکن و نه قابل
انتظار است. کتاب "اقتصاد و آرمانشهر: اقتصا یادگیرنده پایان تاریخ
نیست" با دو گزاره این ایده را به چالش می گیرد. ایده پیش امده تنوع ذاتی
درون سرمایه داری را ندیده می انگارد. ایده پایان تاریخ نیروهای عظیم تحول درون
نظام های سرمایه داری معاصر که عمیقا درگیر یک اقتصاد دانشْ بنیان هستند را نیز به
حاشیه رانده است. این نیروها پایگاه های سنتی برامده از معاهده و اشتغال را به
چالش می گیرند و ما را به سوی یک نظام اجتماعی و اقتصادی کاملا متفاوت سوق می دهد.
این کتاب بدون تاکید بر یک طرح ثابت، سناریوهای ممکن را مورد واکاوی قرار می دهد.
این کتاب با یاداوری این نکته
که اتحاد شوروی در پایان سال ۱۹۹۱، تجزیه شد و
جمهوریهای تازهاستقلال یافتة آن مسیر احیای کاپیتالیسم و گشایش باب دموکراسی
را در پیش گرفتند. بر این نکته تاکید می گذارد که نظام سوسیالیستی اتحاد شوروی با
داعیه رستگاری بشر و عقلانیت علمی شکل گرفته بود، اما تعداد اندکی در مرگش مویه
کردند.
کتاب اشاره می کند پس از
فروپاشی شوروی نکتهای که بیشتر مایة نگرانی بود، این بود که کسانی میکوشیدند
حوادث سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ را برآیند پیروزی ناب انواع
کاپیتالیسم لیبرال دموکراتیک، جلوه دهند و بدین وسیله نه تنها مرگ سوسیالیسم را
جار بزند، بلکه خط بطلانی بر تمام انواع مباحث اتوپیایی بکشند. بسیاری میپنداشتند
نه تنها کمونیسم شوروی مرده است بلکه تمام آیندهها و آرمانشهرهای ممکن هم به
همراه آن به گور رفتهاند. از دید بسیاری از ناظران، فروپاشی بلوک شرق پس از وقایع
1989 نشان از منسوخ شدن هر نوع تفکر آرمان شهری داشت. گفته می شد که تاریخ در شکل
کاپیتالیسم فردگرایانه غربی اش به وضعیت پایانی خود رسیده است.
پیش از این نشان داده شده است که
ارمان شهر سوسیالیسم سنتی و ارمان شهر فردرایی بازار هر دو، ناکارامد بوده اند؛ به ویژه برای اقتصاد پیچیده
ای که با رانه نواوری و نرخ پرشتاب یادگیری بشر پیش می رود. اقتصاد و ارمانشهر،
فراتر از بررسی نظام های اقتصادی جایگزین، نشان می دهد که تصور یک آینده احتمالی
به یک نظریه اقتصادی جدید و بازساخته نیاز دارد که فرایند یادگیری و نواوری و
پوسته فرهنگی و نهادی انها را به تمامی پوشش دهد. این کتاب با برگردانی از آرش طهماسبی توسط انتشارات دنیای اقتصاد در اختیار
مخاطبان قرار گرفته است.