برای بیش از سی سال هنری ژیرو در کار تئوریزه کردن پداگوژی
به مثابه یک کنش فرهنگی، اخلاقی و از همه مهمتر سیاسی بوده است، از این منظر تلاش
او امتدادی است بر کنش های فکر امثال جان دیویی و زیگمونت باومن و پائولو فِریره .
ژیرو نقش حیاتی تعلیم و تربیت pedagogy در مدارس را پیش از بسط این مفهوم
در قالب یک نیروی آموزشی متبلور در یک فرهنگ وسیع تر مد نظر قرار می دهد.
تلاش ژیرو بر تحلیل پنج عنصر حیاتی است که عمیقا با تعلیم و
تربیت انتقادی عجین شده اند؛ در گام اول ژیرو به ارائه ای کلی از این واژه بر
مداری که در مدارس بدان استناد می گردد و بعد از ان در یک گستره وسیع تر فرهنگی می
پردازد. در گام بعد او جهت گیری به طور فزاینده تجربی تدریس را که بر قالبی از
فرهنگ پوزیتیویسم متمرکز است از نظر می گذارند. در گام سوم؛ او بر راستْ آزمایی برخی
از قطب های اصلی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ای متمرکز می شود که در کار اضمحلال
وعده آموزش مدرسه ای schooling دمکراتیک در حوزه آموزش عمومی و عالی اند. ژیرو در گام بعد به تلاش های بی
وقفه جناح راست و لیبرال ها برای تقلیل آموزش دادن و آموزش مدرسه ای به اموزش صرف
دانش اموزان در قامت مشتریان می پردازد. در گام اخر ژیرو با تمرکز بر میراث پائولو
فریره چالش های بنیادینی را پیش روی مدرسان، روشنفکرانِ میدان همگانی public intellectual و
دیگرانی قرار می دهد که خود را متعهد به نوعی از دمکراسی رادیکال می دانند.