طی دهه های گذشته، ظهور روشنفکرانی که دغدغه شان حوزه عمومی
بود در قامت منتقدان اجتماعی و فرهنگی مناسبات رایج ظاهرِ اقتصاد قدرت، پرسش های
اساسی ای را سبب شد، پرسش هایی که تمرکزشان بر کارکردهای اجتماعی دانشگاه نبود،
بلکه بر گِرد ارتباط میان تحصیلات عالی و حیات عمومی، میان کارِ دانشگاهی و مسائل
عمده تری که به جامعه در فهمی وسیع تر شکل می دهد می گشت.
این پرسش ها ریشه در مدل اقتصادی ای داشت که تلاش می کرد،
دانشگاه را درون خود هضم کند؛ نئولیبرالیسم. هنری ژیرو، از معدود متفکرینی بود که
به آموزش از منظر اقتصادی نگریست، برای او که آزادیِ بی مرز نئولیبرالیسم در تمامی
حوزه ها از جمله آموزش مشکوک می نمود، رهاکردن جوانان در اقتصاد نئولیبرال خطری
بود که به خودی خود می توانست بدل به اقتدارگرایی نوینی شود که در ذات پروژه
نئولیبرالیسم نهفته است.
ژیرو بی اعتنایی نسبت به جوانان درون اقتصادهای نئولیبرال
را پس زنش واضح، خشن و غیرعقلانی اینده دمکراتیک جامعه جهانی می داند. او خیلی زودتر
از بسیاری از جامعه شناسان و اقتصادانان از درون مطالعه تحولات نظام های اموزشی به
یک نتیجه اقتصادی رسید؛ نیروهای جدید اقتصادی، حیات خود را در بازْتکثیر جوامع
یکبار مصرف، بی خانمان، بیکار و به لحاظ ذهنی بیمار یا ناکارامدی می بینند که برای
افزایش حاشیه سودِ دیگر بخش های اقتصاد بایستی به ناچار روی دست تاریخ باد کنند.
او به موازات و برای یافتن بدیلی بر تعلیم و تربیت
نئولیبرال و نیروهای اقتصادی پشتیبانش، توسعه اجتماعی و اموزش برای عدالت اجتماعی،
برابری و دمکراسی را پیشنهاد می کند، به گمان او این روند به سیاسی شدن خود به خود
محصلان می انجامد. هنری ژیرو بن مایه های کلیدی ای که ساختار کلی نئولیبرالیسم و
اختلاف طبقاتی را با چالش مواجه می کند پیش می اورد و به پداگوژی انتقادی ای می
اندیشد که کنش تعلیم و تربیت را از ان رو نوعی از آوانگارد بودن تفسیر می کند که
نهایتا به فهم سیاست توسط دانش اموختگان بیانجامد.
از همین روست که هنری ژیرو همیشه بر اهمیت درگیری دمکراتیک پداگوژی
در حیات عمومی تاکید می گذارد و زبان را نه فقط برای نقد نهادهای سرکوبگر که به
مثابه بخشی از عناصر اصلی ای می داند که دروازه های امکان های نوْپدید در جامعه ی باز
را تضمین می کند. آزادی زبانی که بایستی در قالبی پداگوژیکال بسط یابد کمک می کند
تا فهم صورت بندی های هویتی مدافع اقلیت ها و ارزش های اخلاقی مبلغ حقوق همگانی در
دسترس تر و به طریق اولی مقاومت برابر نئولیبرالیسمی اسان تر گردد.
به همین سبب است که او در گزاره ای، تحقیقا، پسافوکویی بر "آموزش رادیکال"
به مثابه پدیده ای تاکید می کند که "نه به دیسیپلین ارجاع دارد و نه به دانش.
بلکه به گونه خاصی از کنش وابسته است که پیش فرض های نهادینه شده درون نهادهای
نهادینه شده را به چالش می گیرد."