تام هادگکینسون می نوسید: حدود 500 سال پس از انتشارِ یوتوپیای تامس مور، آن کتاب همه چیز را
از تفکر گاندی تا غول های فن آوری سیلیکون ولی تحت تاثیر قرار داده است.
تامس مور به عنوان یک حقوق دان انگلیسی، سیاست مدار، نویسنده و قدیس؛ شخصیتی عجیب و غریب داشت. او به سال 1478 متولد شد و به نوعی ترقی خواه محسوب می شد. (مور، دختران خود را تا سطح بسیار
بالایی آموزش داد) و همچنین به آداب و رسوم قدیمی مقید بود. یک شخصیت سازنده، او همچنین
دشمن اصلاحات پروتستان بود و امروز به عنوان شهید کاتولیک شناخته می شود، چرا که
توسط پادشاه هنری هشتم گردن زده شد.
گرچه ممکن است امروز، ما در مورد اختراع کلمه و توسعه ایده او که در
سراسر دنیا صادر می شود؛ بیشتر بدانیم. این مفهوم؛ کتاب ها، فلسفه ها و جنبش های
سیاسی را به گونه ای متفاوت از رابینسون کروزوئهء دانیل دِفو تا آموزه مهاتما گاندی از مقاومت منفی و
تأسیس دولت پنسیلوانیا، شکل می بخشد.
این ایده؛ یوتوپیا
بود.
مور این کلمه را برای توصیف یک اجتماع جزیره ای با حالت ایده آلی از حکومت ابداع کرد.
یوتوپیای مور، اولین کار ادبی نبود که با ایده های سیاسی درگیر شد: رویای زندگی بهتر بخش مهمی از
انسان بودن است. در 380 سال قبل از میلاد، افلاطون در کتاب جمهوری، دیالوگی در این
باب می نویسد بدین شرح که در آن سقراط شهر–دولت کمونیستی و تساوی گرا را که توسط پادشاهان فیلسوف با نام نگهبانان اداره می
شود و از مردان و زنان تشکیل شده است؛ توصیف می نماید. به جای تولد در یک واحد خانوادگی، این رهبران
یک بار در سال برای یک عیاشی جنسی افسارگسیخته از شهر خارج می شوند.
فرزندان
حاصل از آن، خوشبختانه از پدر و مادر واقعی خود بی اطلاع هستند و توسط دولت پرورش
داده شده، تبدیل به نسل جدیدی از نگهبانان می شوند.
آثار قرون وسطایی مختلف نیز تصور می کردند که یک جامعه ایده آل ممکن
است اینچنین باشد. نویسنده بزرگ کریستین دو پیزان،
که در دادگاه سلطنتی فرانسه کار می کرد، کتاب شهر زنان را به سال 1405
منتشر کرد. یوتوپیای کریستین دو پیزان در مینیاتوری مربوط قرن
15 میلادی نشان داده شده است (عکس بالا). این اثر با نقاشی زرق و برق دار از زنان قرون وسطایی که شهر
را آجر به آجر ساختند، تصویر پردازی شد. کتاب، از دستاوردهای زنان در سراسر اعصار
دفاع می کند و یک شهر نمادین برپا می سازد که ساکنان آن پانتئونی از "همه زنان که عشق ورزیده شده
اند و عشق می ورزند و عواطف و اخلاقیات را
دوست خواهند داشت" هستند -به معنای پناه بردن از پدرسالاری به شهر زنان.
در طول تاریخ؛ بیشتر ایده های یوتوپیایی –کمینه آن دسته که منتشر شدند–
به طور کلی توسط مردان نوشته شده اند.
در
عین حال، ایده بسیار متفاوتی از یوتوپیا، در اواسط قرن چهاردهم به جریان اصلی وارد شد. آن ایده، سرزمین
کوکایگن بود، یوتوپیایی که توسط دهقانان قرون وسطایی ساخته و در اشعار کِیل̊در
به تصویر کشیده شده است، که به سال 1330 در ایرلند تهیه گردید.
تصویری به یاد ماندنی از سرزمین کوکایگن توسط پیتر بروگل به سال 1567 ارائه شد که درآن، کوکایگن را
سرزمینی بدون کار، با برابری و تساوی میان زنان ومردان، و بدون سلسه مراتب قدرت به
تصویر کشیده است. این توصیفات یک یا دو ویژگی مشترک با یوتوپیای مور را نشان می
دهد، بویژه فقدان مالکیت خصوصی. اما کوکایگن بسیار سرگرم کننده بود. همانطور که شعر می گوید:
در
آنجا نهرهای گسترده و روانی وجود دارد،
از
روغن، شیر، عسل و شراب،
هر
کس می تواند از آن بنوشد،
و
لازم نیست برای پرداخت صورتحساب، عرق بریزد.
یکی از ویژگی های محوری ِ سرزمین کوکایگن، عشق آزاد است. راهبان و
راهبه ها آزادانه ورجه وورجه می کنند. پس از مناجات، لباس های خود را به سویی می
اندازند و به دریا می روند:
وقتی راهبان
جوان این را می بینند،
یک راست به آن
سو رفت و آمد می کنند،
لحظاتی بعد به
سمت راهبه ها می آیند،
طول می کشد تا هر
راهب یک راهبه را برای خودش انتخاب کند،
به سرعت سمت
طعمه خود می رود،
او را به سمت
صومعه باستانی می برد،
و به او یک
نیایش می آموزد،
ورجه وورجه کردن.
هر چند ممکن است همیشه فانتزی عصر طلایی کمونیستی، کششی به عقب از
قرون وسطی به سوی دوران باستان، داشته باشد؛ نبوغ تامس مور بیشتر ارائه نامی بر آن
و خلق یک ایده فلسفی کاربردی بوده است.
مردی با یک برنامه
در بخشی از آن، یوتوپیا تلاشی جهت
پیوستن به ایده آل زندگی ژرف اندیشانه قرون وسطایی بود. ايده آلي که اصلاحات در اقدام و عمل، آن را جهت ابداع واژه مدرن مختل
کرده بود. خودِ زندگی راهب مآبانه تحت حمله
نیروهای اصلاحات قرار گرفت و خیلی زود با
انحلال صومعه ها در سال 1536 به اوج رسید.
مور از جامعه یوتوپیایی می نویسد: "آنها فکر می
کنند که غور در طبیعت و تحسین آن، نزد خدا افتخار بسیار قابل قبولی است. با این حال، مور به عنوان یک سیاستمدار خوب مدرن، همچنین تأکید می
کند که یوتوپیا سرزمینی است از خانواده هایی که سخت کار می کنند. کاملاً بطالت را
رها و از آن اجتناب می ورزند. زندگی با کارهای پرتکاپو و ممارست خوب به دست می آید."
دولت ایده آل مور تحت تاثیر فرقه پاکدینان است. دیدگاه وی از
یک جامعه کامل، فاصله زیادی با خودخواهیِ نفسانی ای دارد که دهقانان کوکاگین آن را
در خواب می دیدند: هیچ کاری انجام ندهید و لم
بدهید. به جای آن در یوتوپیا، دسته ای از کارگزاران وجود دارند به نام سیفوگرانت ها و مراقب
افرادی
هستند که از زیر کار در می روند.
شهروندان به طور مداوم تماشا می شوند. مور می نویسد: "شما می بینید
که روند چگونه است، هر کجا که هستید، همیشه باید کار کنید. هرگز بهانه ای
برای بطالت و بیکاری نیست. همچنین هیچ شرابخانه ای وجود ندارد، هیچ خانه ای، هیچ
مجلسی، هیچ فرصتی برای فتنه انگیزی، هیچ مکان های ملاقات مخفی وجود ندارند.
چشم
هرکس بر روی شما است، بنابراین عملاً مجبورید که به کار خود بپردازید و از وقت خود
استفاده بهینه کنید."
یوتوپیا عناصر کمونیستی هم داشت. مور تحت تاثیر ادبیات سفر از زمان بوده است، به ویژه حکایت های آمریگو واسپوچی که به طور
گسترده ای منتشر شده بود. ظاهراً واسپوچی با قبایل بومی که در قالب قطعی غیر سرمايه داری
زندگی می کردند، ملاقات کرده است. همان طور که کاوشگر در خاطرات خود توضیح می دهد:
"آنها نه خرید و فروش دارند نه دادو ستند کالایی، اما به آنچه که طبیعت به
راحتی از فراوانی خود در اختیارشان قرار می
دهد، قانع هستند. در آزادی کامل زندگی می کنند و نه پادشاه و نه ارباب دارند.
قوانینی را رعایت نمی کنند. سکونت گاههای خود را به اشتراک می گذارند و تا ششصد خانه را به
اشتراک گذاشته اند. "
یوتوپیای مور
مانند جمهوری افلاطون؛ در صدد ایجاد یک عضو خوب از طبقات
بالا، با یک برنامه است تا رویای زندگیِ در لحظهء دهقانی یا کارگری. در یوتوپیا مالکیت خصوصی لغو می شود. مور می
نویسد: "هیچ چیز در داخل خانه ها وجود ندارد که خصوصی یا شخصی باشد،
هر سه ماه یکبار، مردم اجناس انبار شده را به بازار می آورند؛ هر کسی می تواند بیاید
و آنچه را که نیاز دارد، بردارد , مثل یک مرکز بازیافت. فراتر از همه،
یوتوپیا تلاشی جدی
ودلگرم کننده برای ایجاد یک جامعه منصفانه بود، نه اینکه فقط به نفع ثروتمندان
باشد. مور می نویسد: " این یک توطئه
مسلم است که افراد ثروتمند کالاهای خود را تحت نام و عنوان جامعۀ مدنی عرضه می کنند."
طراحی هایی برای زندگی
فانتزی مور سیل بند ها را برای موج جدیدی از
نوشته های یوتوپیایی در قرن هفدهم باز کرد. بسیاری از این دیدگاه ها به عقب یا جلو
نگاه می کردند: آنها ایده آل های سبک قدیمی اجتماع را تجلیل یا بهشت آینده ای که تمام کارها را ماشین ها انجام می دادند، پیش بینی می کردند. به سال 1619،
یوتوپیایی با نام کریستوپولیس توسط متکلم آلمانی، یوهان والنتین آندریا مطرح شد. و به سال 1623، نویسنده ایتالیایی و راهب دومینیکنی؛
تامس کامپانلا کتاب شهر آفتاب خود را منتشر کرد.
سپس به سال 1627، فرانسیس بیکن، عالِم و صدراعظم ارشد انگلستان، یک
کتاب با نام "آتلانتیس نو" نوشت، و علم را به مثابه ناجی اعلام کرد. بیکن استدلال کرد دولت باید یک کالج علمی به ارمغان بیاورد، که بتواند
ماشین هایی برای تضمین برتری انگلیس در صحنه جهانی اختراع کند. و یوتوپیایی
تکنولوژِی محور که دارای هواپیماها و زیردریایی ها باشد. همانطور که او
نوشت: "ما همچنین پرواز پرندگان را تقلید می کنیم؛ زیرا دارای مرتبه ای از پرواز در هوا هستیم ...
ما کشتی ها و قایق ها را برای رفتن به زیر
آب داریم."
در قرن هفدهم برخی تلاش کردند تا فراتر از نظریه و خلق زندگی بروند
و به اجتماعات جایگزین جان بخشند. دورهء آشفته ای بود. در بریتانیا، انقلاب پاکدینان وجود داشت،
پادشاه سرنگون شد، حکومت مشترک
المنافع سبک لنینیستیِ کرمول به مدت 15 سال تاب آورد. در آن زمان کریسمس،
رقص، تئاتر و می پل ها ممنوع شدند. اما مانند دولت
های بعدی کمونیستی، بر اساس تمایل طبیعی مردم عادی، به خرید و فروش محصولات و برپاسازی تشریفات مذهبی پاگان پرداخته شد. تجربه کرومول با پادشاه شدن چارلز دوم؛ برای همیشه از
میان رفت.
در میانه این آشوب ها، کشاورزی به نام جرارد وینستنلی تلاش کرد
تا یک مستعمرهء ایده آل ایجادکند. پیروان او جویندگان نامیده می شدند و جنبش "اِشغال روزِ خود" را داشتند. به سال 1649، شروع به حفاری زمین های عمومی
در تپه سنت جورج با قصد کشت آنجا، کردند. در رساله های چاپی وینستنلی، او از یک فلسفه کمونیستی حمایت کرده است:
"زمین باید خزانه ای مشترک برای همه باشد."
جویندگان از هردوسمتِ مردم محلی و مالکان مورد حمله قرار گرفتند. آنها
دلسر نشدند. وینستنلی و بیست تن از طرفداران او به سوی ملک اربابی کوبام
منتقل
شدند و چهار خانه چوبی را ساختند. سربازان دولتی خانه ها را پایین کشیدند، به این ترتیب جویندگان،
چند قفسه کوچک آخورمانند ساختند و کشت کردند. اما وکلای محلی به دسته ای از
مردان پول پرداخت کردند تا آنها را نسبت به پایین کشیدن بیشتر خانه ها و یا
چادرهایی که جویندگان برپا داشتند، تحریک کنند. جویندگان در این نبرد تسلیم شدند
اما وینستنلی به سمت نوشتن کتاب هایی از
طرح های یوتوپیایی رفت و به جنبش دیگری با حمایت های سوسیالیستی پیوست: دوستان.
جورج فاکس بنیانگذار انجمن دوستان بود. فاکس معتقد بود که او و پیروانش بر
اساس اهمیت نیکوکاری به شکل نابی از مسیحیت بازگشتند. بنابراين بر خلاف برخي
جنبشهاي یوتوپياگرا، او مستعمره ای از افراد همفکر را ايجاد نمي کرد و نمی گریخت. در
عوض، تلاش های دوستان براساس پروژه هایی بود که به فقرا کمک می کرد و مردم را
درزمینهء هنرهای خوداتکایی آموزش می داد. یکی از اعضای انجمن
دوستان به سال 1696 رساله ای با عنوان
«پیشنهادی برای ارتقاء کالج پیشه و هنر معاملات کاربردی و صنایع دستی» تهیه کرد. این ایده، نزدیک به مفاهیم قرون وسطی
ایِ مور بوده است که هر شخصی باید یک پیشه و هنری برای ایجاد یک زندگی قابل اطمینان و درست داشته
باشد.
در حقیقت، صنایع دستی و دامداری کوچک مقیاس، از ویژگی
های ماندگار طرح های یوتوپیایی تا به امروز بوده است. (خود من هم تلاش کردم یوتوپیایی
کوچک ایجاد کنم: به مدت 12 سال در خانه ای روستایی زندگی می کردم و با درجات
متفاوتی از موفقیت به نجاری در سطح پایه پرداختم، جوجه ها و خوک ها را نگه داشتم و
سبزیجات کاشتم.)
احساسات رمانتیک
یکی
دیگر از تولیدات جذاب این دوره کتابی با نام "جزیره کاج ها" توسط
هنری نِویل، نویسندهء جمهوری خواه بود که به سال 1668 منتشر شد. قهرمان داستان، رابینسون کِروزوئهِ آن
روزگار محسوب می شد: او در یک جزیره زیبا به تنهایی زندگی می کرد.
این
یوتوپیا؛
بیشتر
یک سرزمین کوکایگین محسوب می شد تا
سیستم سوسیالیستی کنترل شدهء مستحکم.
همانطور که نویل
می نویسد: "آن کشور بسیار مطبوع بود، همیشه بهار و پر از میوه های دلپذیر و
انواع پرندگان، و همیشه گرم، و هرگز سردتر از انگلستان در ماه سپتامبر نبود؛ به
طوری که این مکان، ویژگی آن فرهنگی را داشت که افراد متخصص تسلیم شدند، اینجا یک
بهشت است."
چند سال بعد، اوایل قرن هجدهم، دانیل دِفو، رابینسون کِروزوئه و جاناتان سویفت، سفرهای
گالیور را نوشتند. هر دوی آنها خیلی به
یوتوپیای مور توجه داشتند، و هر دو به مراتب بهتر شناخته شدند.
سفرهای گالیور،
سیاحتی بر مجموعه ای از یوتوپیاها است، که برخی از آنها خوب و برخی بد اند. سویفت در آن کتاب، همانند یوتوپیاگرایان پیشین، علیه بی عدالتی جهان مدرن در شرایط شبه مارکسیستی، می
گوید: "این مرد ثروتمند از میوه کار مرد فقیر لذت می برد، و اخیراً نسبت این
اسثتمار یک به هزار می رسد. اکثریت مردم ما مجبورند غالباً با
بدبختی از طریق کارگریِ روزمرد و دستمزد ناچیز، زندگی محدودی را داشته باشند."
اواخرقرن هجدهم کاهش قابل
توجهی در نوشته ها و آزمایش های یوتوپیایی دیده شد، اما در نهایت
نزدیک به پایان قرن، دو انقلاب فرانسه و یک واکنش رمانتیک علیه انقلاب صنعتی به بار نشست. ویلیام بلیک؛ شاعر و نقاش
بریتانیایی نسبت به "ماشین های تاریک اهریمنی" که زنان و مردان
جهت ایجاد ثروت عظیم برای چند نفر، مشغول به کار بودند؛ دیدی انتقادی داشت.
او
یک یوتوپیا با نام اورشلیم را تصور نمود:
زمین هایی از ایسلینگتون تا ماریلبون،
تا تپه پامچال و سنت جانز وود,
با ستون هایی از طلا ساخته شده بودند،
و آنجا ستون های اُرشلیم برپا بودند.
ساموئل تیلورکولریج, شاعرسبک رمانتیک، قصد کرد از
انگلستان به آمریکا سفر کند تا آنچه را که وی به نام پانتیسوکراسی می خواند، خلق نماید: یک محل در ساحل ساسکوهانای پنسیلوانیا که او و دوستانش شکار
بوفالو را با فلسفه ترکیب می کنند. همه اموال مشترک اند.
این طرح تا آنجا پیش رفت که به آپارتمان اشتراکی در بریستول رسید و سقوط کرد.
رابرت اُوِن یکی از شخصیت های برجسته، بسیار موفق و یوتوپیاگرای قرن نوزدهم بود. او در کارخانه ریسندگیِ
پیشرفته خود، شرایط کارگران را بهبود بخشید، برای نخستین بار در اروپا به وضعیت
بهداشتی و رفاهی کارگران توجه کرد و به سال 1817 ساعات کار را به هشت ساعت کاهش داد؛ با شعار "هشت ساعت کار،
هشت
ساعت تفریح، هشت ساعت استراحت."
با این وجود، اُوِن به سال 1813 طرحی بلندپروازانه راه اندازی کرد و
یک مدرسه و سالن رقص با گروهی از اعضاء انجمن دوستان در نیولانارکِ اسکاتلند خرید.
این از نخستین جنبش های "روستاهای تعاونی" اُوِن بود که به
همراه ایده سوسیالیسم در سرتاسر بریتانیا گسترش یافت. دوره ویکتوریا سرشار
از مباحث جدی میان خیرخواهان و روشنفکران در مورد چگونگی کاهش شرایط بد فقرا بود.
در اواسط قرن نوزدهم، ده ها تجربه آزمایشی اُوِنیستی آغاز شد: مزارع و اجتماعات تعاونی کوچک، به اصطلاح "مستعمره های روستایی" که
برای هر خانواده یک قطعه زمین و آموزش های
کشاورزی فراهم می شد.
بیشتر این طرح ها شکست خوردند یا حداقل بلند مدت نبودند. با این
حال، تولد جنبش تعاونی که تا امروز با ما است و سازمان هایی همچون اعتماد ملی
بریتانیا؛ تحت تاثیر این طرح ها بوجود آمدند. حتی می توانیم ریشه های اتحادیه های
کارگری را به تلاش های اُوِن بازگردانیم.
اجتماعات مدل هنوز با ما هستند؛ همچون بورن̊ویل درنزدیکی
بیرمنگام و سانلایت پورت در نزدیکی لیورپول که اولی با پول شکلات خانواده
کدبری و دومی با پول صابونِ لرد لیورهیولم (که در حال حاضر متعلق به یونی لِوِر
است) ساخته شده اند. هر دو تلاش سرمایه دارانه ای جهت ایجاد محیط مناسب برای
کارگران بودند. من اوایل دهه 90 به سانلایت پورت
سفر
کردم و متوجه شدم آنجا همچنان زیباست و بخوبی تحت
مراقبت می باشد. هرچند ساکنان روستاهای اطراف، ساکنان سانلایت پورت را کمی مبهم و مغز شسته می دیدند.
نمونه کمتر موفق، شهر پُولمن در نزدیکی شیکاگو، ایلینوی بود.
به سال 1880، جورج پولمن، کارآفرین مشهور شرکت واگن سازی، روستای مدلِ
بلندپروازانه ای را با نام خود، راه اندازی کرد. او این شهر را با هدف برپایی کسب و کار ایجاد کرد و سود سرمایه گذاری را به سرمایه گذاران بازگرداند.
کل شهر با توجه به آنچه که "اصول علمی" نامیده می شود، به دقت برنامه ریزی و ساخته شد، که منجر به ساخت
تعدادی از ویژگی های بسیار غیر منطقی شد. اول از همه، مانند یوتوپیای مور، هیچ شراب و یا میخانه ای وجود
نداشت و هیچ طعم و مزه ای مجاز نبود، هرچند برای مهمانان ثروتمندی در هتل بزرگ
فلورانس اقامت داشتند؛ استثنا قائل بودند. دوم، اجازه هیچ تجمع عمومی با هر تعدادی
وجود نداشت. سوم، کارگران مجبور بودند که کالاها را در مغازه های پولمن با قیمت بالا خریداری کنند. و چهارم، هیچ
سیاه پوستی مجاز به ورود نبود.
به طور خلاصه، یک ترکیب فاجعه
بار از بدترین نوع سوسیالیسم کنترل شده
مرکزی و سرمایه داری آزمندانه همراه با نژاد پرستی.
پس از فروپاشی بازار بزرگ به سال 1893، پولمن اجاره ها
را بالا برد. کارگران تحت فشار شدیدی قرار داشتند بطوریکه یک چک کار ِ مزدی با مبلغ 9.07 دلار دریافت می کردند
که 9 دلار از آن بابت اجاره پرداخت می شد.
به سال 1894،
4000 ساکن پولمن مانند هزاران کارگر در سراسر آمریکای آن زمان اعتصاب کردند.
وضعیت،
خشونت بار بود؛ سربازان برای سرکوب شورش ها وارد عمل شدند. حکومت، پولمن را مجبور به فروش شهرش کرد. او به
سال 1897 درگذشت و بقدری منفور شده بود که مجبور شدند او را به خاطر ترس از اینکه
بدنش توسط کارکنان خشمگین بیرون کشیده شود و از بین
رود، 12 فوت زیرزمین دفن کنند.
یوتوپیای سرمایه داری پولمن مشکلی اساسی در ایجاد دنیای کامل را نشان
داد: مردم دوست ندارند که به آنهاگفته شود چه باید بکنند. یوتوپیای هر کسی متفاوت
است. و از آنجا که اکثر یوتوپیاها انعطاف ناپذیرند، زمانیکه شرایط بازار –که خارج از کنترل شما است– تغییر کند، برای اجتماع ایده آل تان چه اتفاقی خواهد افتاد؟
قسمت دوم را از اینجا بخوانید.