در
دسامبر 1950 لویی کان فیلادلفیا را برای گذراندن دوره ای سه ماهه به عنوان معمار مقیم
در آکادمی آمریکاییِ رم ترک کرد. او زمانش را صرف مطالعه بر معماری باستانی
ایتالیا، یونان و مصر نمود. تمامی یافته هایش خیلی سریع به کمکش امدند، او تمام
آورده های تازه اش را به محض بازگشت به امریکا در طراحی گالری هنر دانشگاه ییل به
کار گرفت؛ آخرین پیشرفت های تکنولوژیک در ترکیبی با مونومنتالیتی ای که او در
معماری کلاسیک تحسین می کرد. لویی کان در این ساختمان، همچون تمام دیگر آثار بعدی
اش به چگونگی مواجهه سازه و فضا برای پاسخ به بیشترین میزان تغییرات نورِ روز اندیشید.
کان همچنین با ترکیب ظریف بافت اجری و بتن لخت در کنار براقی قاب های شیشه ای
استیل تلاش کرد، اتمسفری سرزنده در گالری ایجاد کند. کان در این پروژه با معمار جوان بسیار بااستعدادی که به تازگی از هاروارد فارغ
التحصیل شده بود همکاری کرد، این معمار جوان که ان تینگ نام داشت، پس از انکه به
دلیل زن بودن در چند دفتر پذیرفته نشده بود به دفتر معماری لویی کان پیوست. تینگ به گونه ای غیر قابل اجتناب به کان نزدیک
شد، طوری که عشق عمیقی میان این دو شکل گرفت، اگرچه کان به هیچ وجه حاضر نبود همسر
و دختر جوانشان سو آن را ترک کند. تفکیک تاثیر تینگ در طراحی گالری تقریبا غیرممکن است، اما خود او بر نقش بی بدیلش
در شکلگیری عمده ترین بخش های گالری ییل تاکید می گذارد؛ هندسه پیچیده سقف کنگره ای و البته راه پله
مثلثی شکل بنا.
در تابستان 1953، وقتی گالری نزدیک به اتمام بود، آن تینگ باردار شد و برای انکه
رازش را حفظ کند به ایتالیا رفت؛ دخترشان الکس در مارچ 1954 به دنیا امد، تینگ نه
ماه برای برگشتن به امریکا صبر کرد و تازه ان وقت بود که متوجه شد کان با یکی دیگر
از زنانی که تازه به دفترش امده وارد رابطه شده است؛ ماریو کو.