ژولیا کریستوا یک فمنیست بلغاری است که به فرانسه مهاجرت
کرده اما این تکه مصاحبه به زمانی برمی گردد حوالی سال 1989 در آمریکا، مکان، ملت
و هویت از شاکله های متشکله ی این گفت و گو هستند، تامل بر این تکه مصاحبه در
شرایطی که برخی بر این باورند که "ما" خودمان انتخاب کرده ایم و برخی می
خواهد بروند از خانه یا خیلی وقت است که رفته اند تا به "سرزمین های سبز
آرمانی" برسند به گمانم آموزنده است، او به تعبیر انتقادی ای از ملت اشاره می
کند که فهم ساخت سنتش بسیار پیچیده است.
ژولیا کریستوا: اکنون در فرانسه چندان آرامش نمی کنم. حس می
کنم مهاجر بسیار ممتازی هستم که به هر حال، یک مهاجر است. خصومتی را حس می کنم که
هر روز بیشار می شود. بنابراین یکی از دلایل آمدنم به آمریکا این است که ببینم آیا
می توانم تبعید دیگری را آغاز کنم، اما چون انگلیسی ام چتدان تعریفی ندارد شاید نه
در امریکا. . . به اعتقاد من شاید این کشورها، به دلیل این که متعلق به مهاجران
هستند بازتر باشند. اما فکر نمی کنم شما چتدات پیشرفته تر از ما باشید! در این جا
شاید خوش آمدگویی به مهاجران قدمتی داشته باشد، اما در واقعیت امر، میان گروه های
قومی جنگ و تعصب حاکم است. البته من می توانم در گتوی دانشگاه زندگی کنم، اما این،
چیزی نیست که بخواهم، دوست دارم در یک جامعه ی چند بنیانی زندگی کنم. اما گمان نمی
کنم در ایالات متحده هیچ جامعه ملی ای وجود داشته باشد. . . هیچ پلی میان جوامع
نیست. . . البته در پیکارهای ریاست جمهوری رشد ملی گرایی ستیزه جویانه را می بینم.
. . جنگ با اروپا بر سر شراب هم اکنون آغاز شده است، ایالات متحده معمولا خود را
با جنگ تعریف می کند. . . .
من از نسلی هستم که ملت را به عنوان یک واژه مهجور طرد می کند، چه به نفع مساوات
طلبی، جهان سوم گرایی و چه با اعتقاد به یکدست کردن جهان از طریق مبادلات اقتصادی
و رسانه ای. می توان جهان متحدی را پیش بینی کرد که در ان ملت چیزی متعلق به گذشته
ها باشد، اما این امر چشم اندازی متعلق به پنجاه یا یک قرن بعد است. . . امروز ملت
تنها ایدئولوژی اجتماع باورانه ایست که مردم می توانند در پناه بگیرند. اسکات ال مالکومسن: چرا باید به دنبال پناه گرفتن باشیم؟
ژولیا کریستوا: این یک نیاز هویتی است که روان شناختی، سیاسی و اجتماعی هم هست.
اسکات ال مالکومسن: اما چرا باید تا این حد شدید باشد؟
ژولیا کریستوا: زیرا الگوهای پیشین هویت پشت سر گذاشته شده اند. الگوهای هویتی
مانند مارکسیسم، فمینیسم، جهان سوم گرایی. . . بنابراین شاهد بازگشت این الگوی
قدیمی تر هستیم؛ واپس گرایانه و آرکائیک.