میشل
سر: فکر می کنم بایستی جهانْ شمول گرایی را به مثابه ویژگی هر فرد از نو تعریف
کنیم. وقتی به نقاط مختلف دنیا سفر می کنم، در عمل جهانی شده ام، در این سفرها جذب
کیفیت های متفاوت در هر فرهنگی می شوم که با ان برخورد می کنم. اما این فهم، به
نوعی، ریشه در ویژگی های منحصربفردی دارد که در من به مانند هر فرد دیگر نهادینه
شده، و از قبل همین ویژگی های فردی است که می توانم به فهم این جهانْ گرایی نائل
آیم. من تضادی میان این جهانْ گرایی و تفرد نمی بینم، فکر می کنم امروز به چنین
وضعیت ممزوجی می توان نام اومانیسم داد؛ همْ بندیِ امر متفرق. من و شما فرهنگ
مشابهی داریم، اما هر کداممان خودمان هستیم.
هانس اولریش اوبرست: نظرتان در مورد مدارس چیست؟ به نظر
عبور از ترس جمع اوری دانش به یک ضرروت عاجل بدل شده.
میشل سر: ما بایستی هم زمان، هم به فرهنگی علمی بپردازیم
و هم به فرهنگ اومانیستی، باورم این است که در هر دو فرهنگ با خسران هایی مواجه
ایم. در فرانسه، به طور مثال، در حال افریدن یک نظام فوق العاده بی معنا هستیم. در
شمال پاریس در حال توسعه دانشگاه هایی هستیم که به طور خاص بر علوم اجتماعی و
تفاسیر متنوعی از انسانیت متمرکزند، در حالی که در جنوب دانشگاه هایی داریم که بر
علوم طبیعی متمرکزند. بهتر است هر دوی این گرایش ها یکجا، کنار هم، جمع شوند.
هانس اولریش اوبریخت: در حال حاضر و در همین موقعیتی که
هستیم، چه نصیحتی برای نسل بعدی دارید؟
میشل سر: خیلی سخت است که بخواهم پند دهم، اما می خواهم
بگویم، هنرمند بودن یا فیلسوف بودن به هیچ وجه به معنای متخصص بودن در هر کدام از
این حوزه ها و هر کدام از این موضوعات نیست، باید بتوانیم از هر چیزی، دشتی برای خودمان دست و پا کنیم، قطعاتی از
اطلاعات را از هر گوشه ای جمع کنیم و ان ها را روی افق مشخص از دانش همْ راستا
سازیم.