سوتساس با سفر به هر مکانی، از هرچیزی که جالب
توجه بود عکاسی میکرد: مانند نشانه ها و ساختمان های خیره کننده (مثل عکس بالا، در
سال 1988 در هند)، قطعه های عجیب ماشین آلات، رنگ های زیبا، چراغ های خیابانی با
فرم های عجیب، سبدهای به دقت بافته شده و ... . همسر او، باربارا رادیس مینویسد:
"سفر کردن با ماشین به همراه اتوره، به معنی توقف هر دو یا سه مایل کنار جاده
است، طوری که انگار سوار اتوبوس بین راهی شده باشی." او در یکی از سفرهایش به
آمریکای لاتین، در 12 روز 1780 عکس ثبت کرد. عکاسی سوتساس به نوعی یک مطالعه ی تحقیقاتی
محسوب میشد. او به منظور الهام گرفتن برای طراحی و پروژه های معماری اش، در میان
دریای عکس هایش غوطه ور میشد، اما آن ها را در کتاب ها نیز منتشر میکرد. علاقه ی
وسواس گونه ی او به عکاسی گاهی برای او دردسرساز میشد. هنگام بازدید از مارسی، او
یک نشان غیرعادی به زبان عربی بر فراز یک آرایشگاه مشاهده کرد، و در همان لحظه
توسط صاحب مغازه که گمان داشت او کارآگاهی خصوصی و اجیر شده برای جاسوسی کردن است،
به داخل کشیده شد. صاحب مغازه دوربین و فیلم های عکاسی سوتساس را از او گرفت. و
هنگام سفر در مصر، سوتساس به طور مداوم از پنجره ی غیر عادی ساختمانی که به کلبه ی
ویران شده ای شباهت داشت، عکاسی میکرد؛ و هنگامی که پلیس محلی به همراه مسلسل های
دستی به سمت او حمله ور شد، دریافت که بنایی که او کلبه ی ویرانه تصور کرده بود،
ایستگاه پلیس آن ها بوده است.