واضح است که چرا سوتساس بعنوان فرزند یک معمار، که
در رشته ی معماری تحصیل و نزد پدرش کار کرده بود، پس از افتتاح استودیوی خودش در
1946، تصمیم به کاوش در زمینه های هنری دیگر گرفت. او در طول 40 سال آینده، گاه و بی گاه پروژه های
معماری نیز بعهده میگرفت، مانند خانه ی یک دوست در حومه ی شهر روم در سال 1966، و
سه سال پس از آن، و یک ورکشاپ سفالگری در توسکانی. اما در اواسط دهه ی 1980 که
سوتساس ممفیس را ترک کرد، معماری جایگاه مهم تری را در حرفه ی او به خود اختصاص
داد. یکی از اولین پروژه های او، Wolf House بود، که در اواخر دهه ی 1980 برای دلال عکاسی
آمریکایی، دنیل ولف و همسر معمارش، مایا لین، در نزدیکی مونت اسنفلز در کلرادو
طراحی شد. از نظر سبکی، معماری سوتساس کنتراست عمیقی از رنگ ها، شکل ها، مصالح و
سمبل هایی که در طراحی صنعتی از آن ها استفاده میکرد را در خود جای داده بود، و از
نظر مفهومی رگه هایی از ادراک پست مدرنیسم را نشان میداد. با این حال هر کدام از
ساختمان های او، بخصوص خانه هایش، به گفته ی خود او برای "داخل آن بودن"
طراحی شده بودند، زیرا سوتساس تجربه ی ورود یا خروج و حرکت میان آن ها را، بسیار
ماهرانه و موزون طراحی کرده بود.