کودکان ساکن محله ی شارلوت پریاند در پاریس در
اواخر دهه ی 1920، هر بار که او را به همراه گردنبند توپی آویخته به گردنش میدیدند،
زیر لب آواز L'inhumaine ,L'inhumaine"(زن غیرانسانی) سر میدادند. این برای پریاند، سمبلی از ایمان او به
تکنولوژی محسوب میشد، در حالی که برای کودکان یادآور لباس های فوتوریستی فیلم
"L'inhumaine" اثر مارسل له هربیه در سال 1924 بود. آن توپ های درخشان، عناصر کلیدی
این عکس به دقت ثبت شده از پریاند میباشند، عکسی که در آن بر صندلی طراحی شده توسط
او با همکاری کارفرمایش لوکوربوزیه و عموزاده اش، و معشوقه ی آینده اش پیر جنرت، تکیه
داده است. این تصویر ثبت شده توسط جنرت، که پریاند را زنی جوان، با اعتماد به نفس
و حرفه ای نشان میدهد، اسطوره ای نه تنها برای مدرنیسم، بلکه برای فمنیسم نیز
میباشد. پریاند در ابتدا تقریبا فرصت کار با لوکوربوزیه را از دست داده بود، زیرا
در اولین دیدارشان، لوکوربوزیه با گفتن "ما اینجا برای کوسن ها قلاب دوزی
نمیکنیم" درخواست او را رد کرده بود. اما پس از بازدید از آثار پریاند در یک
نمایشگاه به اصرار جنرت، دچار پشیمانی شد. پریاند پس از تثبیت جایگاهش در استدیوی
لوکوربوزیه، در نقش خود برای طراحی مبلمان داخلی ساختمان های او بسیار خوش درخشید.
این صندلی، بخشی از سری سه گانه ی صندلی های استیل لوله مانند طراحی شده توسط او
در اواخر دهه ی 1920 است. درباره ی نقش دقیق افراد در روند این طراحی شک و شبهه
هایی وجود دارد، با اینکه پریاند ادعا دارد لوکوربوزیه کانسپت اولیه ی صندلی ها را
به وجود آورده است و او به کمک جنرت، آن ها را درک کرده و پروتوتایپ ها را در
آپارتمانش در سینت-سالپیس توسط قطعاتی خریداری شده از مغازه های آهن آلات و یک خز
فروشی در آن نزدیکی ساخته است. هنگامی که ساخت صندلی ها به پایان رسید، او از لوکوربوزیه
و جنرت دعوت نمود تا آن ها را ارزیابی کنند. قضاوت نهایی لوکوربوزیه درباره ی آن
ها، اعلام جمله ی "بسیار زیبا و ظریف" بود.