"
انگل"؛ تریلری از کره جنوبی
به کارگردانی بونگ جون هو- خانواده فقیر "کیم" را نشان می دهد که
برای بدست آوردن شغل نزد "پارک" های ثروتمند، در مورد مدارک تحصیلی خود
دروغ می گویند. این فیلم سرانجام پس
از ماهها جنجال و تبلیغ و پخش غیرقانونی، آخر هفته بعد در سینماهای انگلستان اکران
خواهد شد.
"انگل" با
فیلم دیگر کارگردانش بنام "برف شکن" محصول 2013 اشتراکات بسیاری دارد. فیلم در مورد قطار برف شکن پسا آخرالزمانی ست که آخرین بازماندههای بشر را در خود جای داده، فقرا در دُم قطار ساکنند و بدون آنکه پولی دهند، سوار شده اند و
ثروتمندان در سر قطار که بابت آن پول داده اند. هر دو فیلم نابرابری فزاینده را در قالب
کمدی سیاه به نمایش می گذارند، و هر دو واجد زمینه های آشکارا استعاری اند.
اما آنچه در مورد "انگل"
هوشمندانه
تر و زیرکانه تر بنظر می رسد، روشی ست که فیلم بطور موثر با بکارگیری معماری -با ساخت
دو خانه -"نامزد اسکار در طراحی تولید(صحنه)" – نظر خود را به نمایش می گذارد. از اوایل فیلم متوجه می
شویم که یک معمار مشهور -خیالی- بنام "نامگوونگ هیونجا" خانه پارک را ساخته
و پیش از خانواده پارک آنجا زندگی میکرده است. این علامتی واضح برای مخاطبان است تا
به طراحی این دو ساختمان توجه ویژه ای
داشته باشند.
افتتاحیه فیلم نمایشی
از خانه خانواده کم اقبال "كیم" است كه در یك خانه نیمه زیرزمینی مانند
سیاه چال در اعماق شکم سئول زندگی می كنند و به سختی با ساختن جعبه های تاشوی پیتزا و دریافتی مشارکتی روزگار می گذرانند.
اولین نگاه اجمالی ما از زندگی خانوادهء بشدت بورژوازی "پارک" هنگامیست
که کی وو؛ پسر زرنگ
خانواده کیم برای
درخواست شغل بعنوان معلم خصوصی زبان
انگلیسی به خانه آنها می رود.
پارک ها در یک دژ
مدرن -با سیستم های تمام و کمال امنیتی- به سبک سیلیکون ولی- در بالای یک تپه
آفتاب گیر در بلندترین بخش شهر زندگی می کنند.
انتخاب
این سبک از خانه مدرنیستی -که به موازات طرح های معماران مبتنی بر زیست واقعی مانند ریچارد نویترا،
لوئی کان یا فرانک لوید رایت وجود دارد- بازتابی از سلیقه و خواست
برای این نوع معماری در میان انواع اقشار
تازه به دوران رسیده است.
کیت واگنر این خانه ها را مک
مدرن ها "McModerns"، یک بازی با اصطلاح مک
منشن ها "McMansions"
می نامد –مسکن های
بزرگ "تولید انبوه" که از سبک های معماری درهم برهم برای بیرون کشیدن دلالت های ضمنی سلایق تشکیل شده
اند. واگنر در مورد مک مدرن ها
می نویسد: "آنها اغلب اتاق های بزرگ، نقشه های کف با طرح مفهومی باز، فضای
زیاد برای گاراژ و امکانات لوکسی مانند وسایل آشپزخانه مدل بالا، سوئیت های بزرگ مستر
و فضاهای اضافی مانند اتاق آفتاب و دفاتر دارند."
"معماری مدرن توسط خریداران بالقوه به مثابه یک معماری مهم، برجسته و
روشنفکرانه از نظر فرهنگی، و تحسین شده از سوی مجلات آموزشی و همچنین مجلات
ژورنالی پررق و برق درک می شود. "
پارک ها؛ کسانی اند
که ثروت خود را از راه تکنولوژِی به دست
آورده اند، و مواجهه ای فتیش وار نسبت به فرهنگ غربی دارند -پسرشان با پوشش کابوی ها و سرخپوست های
آمریکای شمالی بازی می کند. و خانواده به
سبک غربی لبای می پوشند. این طرز تفکر تا محل سکونت
آنها گسترش می یابد، خانه درست بمانند خانه ای در تپه های هالیوود به نظر می آید. طراحی معماری خانه -فرم جعبه ای، مینیمالیستی، نقشه باز، استفاده
گسترده از شیشه برای ورود نور آفتاب- به شدت در طرح تِم محوری فیلم تنیده شده و ما
را بدان سمت سوق می دهد.
این سبک –امری فراتر
از تسهیل فضای فیلمبرداری- با آشفتگی خانه کیم در تضاد است. طراح صحنه؛ لی ها-جون ،
در مصاحبه با ایندیوایر توضیح می دهد: "هدفم این بوده تراکم فزاینده
ای را نشان دهم که اختلاف طبقاتی میان مناطق بالا و پایین تر شهر مشخص باشد. مناظر؛
از خانه لوکس و گران قیمت به سمت خانه نیمه زیرزمینی تغییر می کنند."
این معماری همچنین بر
روابط دو خانواده بر حسب نور آفتاب تأثیر می گذارد -تِمی مشترک در فیلم های بونگ.
لی می گوید: "هرچه فقیرتر باشید، کمتر به نور آفتاب دسترسی خواهید داشت و
این دقیقاً کیفیتی ست که در زیست واقعی نیزبا آن مواجهید: شما به پنجره ها دسترسی
محدودی دارید." وی می افزاید: "به
عنوان مثال، در "برفشکن" ، دربخش دُم قطار، هیچ پنجره ای وجود ندارد و همانند خانه های نیمه
زیرزمینی ، شما میزان و زمان بسیار محدودی از نور آفتاب را در طول روز دارید - شاید 15 یا 30 دقیقه.
"
خانه پارک برای
نورگیر بودن در جهت تابش آفتاب ساخته
شده است (کی وو به معنای واقعی کلمه، زمانیکه اولین بار به ورودی خانهء پارک پا
گذاشت با تابش نور آفتاب به چشم هایش کور می شود). دیوار شیشه ای وسیع آنجا، که
ما متوجه می شویم معمار برای قدردانی از باغ طراحی کرده ، همچون پرده سینما از نسبت ابعاد 2.35:1 برخوردار است.
منظره پنجره درخانه
کیم ها جاییست که افراد مست، پشت میله پنجره
آن می شاشند و حجم بالایی از حشرات زرد رنگ بدبو از آنجا وارد آشپزخانه می شوند. برای پارک ها؛ هوا نوعی سرگرمی است -آفتاب خانه را روشن می کند،
باران باغ را حفظ می نماید و زنده می گرداند - و پنجره های خانواده ثروتمند مانند
یک محافظ صفحه نمایش یا یک تلویزیون صاف آنها را دور هم جمع می کند تا از منظره بیرون آن لذت ببرند. این عناصر در خانه کیم بر خلاف خانه پارک، موجب وحشتند – باران، سیل آسا می بارد و خانه آنها را ویران می سازد.
در پایان فیلم؛ کی وو را می بینیم در حال خرید خانه پارک برای
آزاد کردن پدرش که در زیرزمین آنجا گیر افتاده؛ است. آشکار می گردد که این صحنه ها
رویایی بیش نیستند -او به "بَنجیا"ی –آپارتمانهای نیمه زیر زمینی
در کره- خود برگشته و دوباره آنجا گیر افتاده است. این آپارتمان های نیمه زیرزمینی در کره مرسوم اند، تنها درسئول
هزاران نفر این چنین زندگی می کنند (لی نیز مدتی در یکی از آنها زندگی می
کرد). این خانه
ها در ابتدا پناهگاههای زیرزمینی بودند که در طول جنگ کره ساخته شدند. اجاره آنها به عنوان خانه غیرقانونی بود، تا اینکه بحران مسکن در دهه
1980 دولت را مجبور به تغییر قانون کرد.
این نوع
توجه احترام آمیز به جزئیات معماری ست که "انگل" را به عظمت می رساند.
مجموعه یادداشت های مربوط به این فیلم را می توانید از اینجا و به صورت متشکل
بر اتووود مطالعه فرمایید.