مارتین هایدگر (1889-1976) در
وجود و زمان "سکونت"
را برای بیان نحوه متمایزی که دازاین در جهان است به کار می برد. اصطلاح مزبور اما
در آثاری همچون "
ساختن، سکونت، تفکر" (1954) مجددا تفسیر می شود و در
کانون فهم ما از وجود قرار می گیرد. این تفسیر مجدد از سکونت و تاکید تازه بر ان
با ایده ی وجود به مثابه "از ان خود سازی" که در
افادات (1989) امده
پیوندی وثیق برقرار می کند.
. . . جایی که ادمی سکونت می گزیند، جایی است که ادمی در
خانه است، جایی که ادمی جا و مکانی دارد. این معنا از جا و مکان همان چیزی است که
مبنای دریافت اگزیستانسیال هایدگر از مکانمندی را تشکیل می دهد. بنابراین
دازاین
در سکونت گزیدن، درون مجموعه ای از روال ها و ساختارهای معنادهنده جای می گیرد که
با ان ها انس دارد. این نحو توضیح "پدیدارِ سکونت" ما را قادر می سازد
به وجهی واضح و انضمامی تر مراد از ایده ی وجود به مثابه رویداد/از آنِ خودْ سازی
را دریابیم. وجود نوعی رویداد است، به این معنا که جای می گیرد ـ در ان جایی که
ادمی در خانه است، جای را از ان خود می سازد. وجود دازاین را به این اعتبار از ان
خود می سازد که در واگشایی اش ذاتا از الگوهای معنادهندگی دازاین و برای این
الگوها رخ می دهد.
. . . انسان ها به این معنا سکونت می کنند که روی زمین، زیر اسمان، فراروی خدایان
و در میان میرندگان می مانند یا در خانه اند. البته برای هایدگر مهم است که این
ابعاد سکونت نه به منزله ساختارهایی مستقل بلکه به منزله برونْ خویشی ها تلقی می
شوند. . .
. . . در حالیکه جهان انگونه که از طریق وجود و زمان به فهم در می اید ساختاری
مقید به فرهنگ است که از طبیعت مجزاست، به نظر می رسد جهان ـ به ـ مثابه ـ
چهارگانه (انگونه که در ساختن، سکونت، تفکر می اید) آمیزه ای یکپارچه از طبیعت (زمین
و اسمان) و فرهنگ (خدایان و میرندگان) است.
هایدگر زمین و اسمان را در ساختن،
سکونت، تفکر توصیف می کند:"زمین باراورِ خدمتگزار است، شکوفا می شود و ثمر می
دهد. . . آسمان راه تاق وار خورشید، مسیر ماه دگرگون شونده، درخشش سرگردان ستارگان،
فصل های سال و تغییراتشان، نور و تاریکی روز، اندوه و سرخی غروب، ملایمت و سختی اب
و هوا و ابرهای انبوه و عمق ابی اثیر است".
انچه هایدگر در ساختن، سکونت، تفکر نشان می دهد این است که زمین ـ به ـ مثابه ـ
جایی ـ که ـ برـ ان ـ سکونت می کنند و آسمان ـ به ـ مثابه ـ جایی ـ که ـ زیرـ ان ـ
سکونت می کنند فضاهایی برای نحوه ای از سکنای انسان هاست که شاید بتوان ان را به جای
علمی، "شاعرانه" نامید. لذا سرشت سکونت همانا سرشت شاعران است، در سکونت
گزیدن ساکنِ امر شاعرانه می شویم.
. . . مفهوم سکونت به مثابه سکنای شاعرانه راهی می گشاید به انچه هایدگر "راز"
می نامد. . . اگرچه جهان همواره به وجهی خاص برای هر انسان منفرد بر اثر میراث
خاصی که ان فرد در ان دستخوش فرهنگ پذیری شده است به صورت معنادار گشوده می شود،
واضح است که شمار وسیعی از حوزه های جایگزین فهم پذیری "آن بیرون" وجود
دارند که در دسترس هر یک از ما هستند، تنها اگر بخواهیم و بتوانیم از طریق جای
گرفتن همزمان در میراث های گوناگون به ان ها دسترسی پیدا کنیم.