توضیحات متن توسط خود معمار ارائه شده
است. فردریك كسلر شدیدا معتقد به مفهوم فضای الاستیک بود، مفهومی كه باید بتواند
پاسخ بهینه ای به دغدغه های اجتماعی و استفاده های مختلف ساكنان خود ارائه دهد.
شکل اولیه خانه بی پایان، یک شکل کروی مسطح شده را نشان می دهد که زمینه ای برای مانیفست او
از هم ارتباطی شد.
یكی از استدلال های اصلی او برای
استخراج این شكل، مبتنی بر سیستم نورپردازی است؛ شکلی که اجازه دهد نور کافی بدون
اینکه در گوشه و دیوارهای داخلی یک ساختمان معمولی شکسته شود، به هر گوشه اتاق
برسد.
"همه پایان ها همانطور که در زندگی
یکدیگر را ملاقات می کنند، در "بی پایانی" هم یکدیگر را ملاقات می کنند.
ریتم زندگی، چرخه ای است. تمام پایان های زندگی در طول بیست و چهار ساعت، یک هفته
یا یک عمر، همدیگر را ملاقات می کنند. آنها با بوسه ی زمان یکدیگر را لمس می کنند.
آنان باهم دست می دهند، می مانند، بدرود می گویند، از همان در یا درهای دیگر بازمی
گردند، در پیوندها به طور پنهانی یا آشکار، یا از طریق هوی و هوس حافظه، رفت و آمد
می کنند."
انتقاد اصلی كسلر، عدم هماهنگی بین
پتانسیل جاه طلبانه و منحصر به فرد مدل هایش و نقشه های معماری ایستا است.
اسکیس های او برای حفظ دیدگاه هایی که
مورد بحث قرار می داد، به خوبی عمل می کرد، اما به محض شروع به "صلب"
کردن خطوط و سطوح غیر صلب، از چیزی که به دنبالش بود دور می شد. این مدل ها، گذرهایی
جاری را از طریق فضا با پله های داخلی، فضای داخلی و خارجی و سطوح ادامه دار نشان
می دهند.
اسکیس ها، نمونه مدل ها و توضیحات،
نشانگر ماهیت پیش بینی شده خانه است ; بتن مسلح بر روی شبکه سیم.
پنجره ها که با یک قالب پلاستیکی نیمه شفاف پوشیده شده، بازشوهایی با فرم های
نامنظم را شکل می دهند. استخرهای حمام، جایگزین وانهای مرسوم می شوند و در تمام
خانه به طور پراکنده یافت می شوند.
بافت های کف بسیار متفاوت است ; محدوده ای از سنگریزه،
شن، جوی آب، چمن، تخته و کاشی های گرمادیده تراکوتا.
"خانه بی پایان" از سال 1958
تا 1959 در موزه هنرهای مدرن به نمایش گذاشته شد. این مدل ها و عکس های مربوط به
فرآیند مدل سازی که مانند نقشه های غیرمتعارف معماری بودند و او آن ها را به عنوان
"چند بعدی" یاد می کرد، اغلب با نقاشی های اتوماتیک سورئالیست مقایسه می
شود. موما به كسلر مأموریت داد كه نمونه اولیه ای از خانه بی پایان خود را برای
باغ موزه بسازد تا دو سال در آنجا بماند. متأسفانه این اتفاق هرگز تکمیل نشد،
بنابراین مدل های مطالعاتی، نقشه ها و عکس ها تنها موارد ارائه شده بودند.
كسلر در دهه 1920 بسیاری از وقت خود را
به عنوان طراح تئاتر و هنر نمایشگاهی در وین گذراند و تقریباً در همین زمان كوتاه
با معمار آدولف لووس همکاری كرد. در سال 1923 او عضو گروه د استیجل شد. این روابط
ممکن است در رویکرد وی به نظریه ها و شیوه های هنری تأثیر داشته باشد، که غالباً ملحدانه
و عجیب دیده می شدند.
كسلر در طول سال های 1937 تا 1943 عضو
دانشكده معماری دانشگاه کلمبیا بود، جایی كه برنامه اش، آموزش معماری عملی تر و
تجاری محور بود. این بسیار متفاوت تر از زمینه های طراحی او بود که ایده هایش در
آن پایه گذاری شده بوند ; مفاهیم نظری و ایده های مربوط
به ارتباط بین فضا، مردم، اشیاء و مفاهیمی معروف به "هم ارتباطی" یا
"پیوستگی".