زیگموند بوراوسکی: شما در کتابتان از دو پروژه انتقاد کرده اید؛ صومعه ناوی دوئر در جمهوری چِک؛ پروژه ای از جان پاوسان و ملهم از فروشگاه کلوین کلین در نیویورک و پاویون طراحی شده توسط پیتر زومتور برای گالری سرپنتین، چه ایرادی در این پروژه ها می بینید؟پیر ویتوریو آئورلی: پاوسان و زومتور دو معمار فوق العاده اند که بناهایی با کیفیت های بی نظیر خلق کرده اند. اما در این دو بنا به گمانم ایده ال های مسلم مینیمالیسم را به ابتذال کشیده اند. در سال 2011، پیتر زومتور پاویونی در کنزینگتون پارک ساخت. زمینی که بنا در قرار دارد و البته خود بنا، در احاطه ی گران قیمت ترین ابنیه لندن است، طرح پاویون تلاش می کند بسطی از ایده صومعه یا دیر یا یک مکان روحانی باشد، اما نه در کارکرد و نه ارزش های نمادین این مکان هیچ ارتباطی با صومعه ندارد، درست مثل اینکه یک رستوران [پر رفت و امد] را در دل یک معبد بودایی قرار دهید. کاهندگی فرمالیستی ای که جان پاوسان تلاش می کند در صومعه ی جمهوری چک بدان نزدیک شود، یاداور راه حلی است که او برای بوتیک های کلوین کلین ارائه کرده است. این خیلی اغراق شده است، که یک پروژه [که داعیه مینیمالیسم سبکی دارد] تاثیرات دراماتیک رهبانیت و معماری مدرنیستی را در قالبی در هم بیامیزد که نتوان تمایزی مشخصی میان ان دو تشخیص داد. انگاره ای که از صومعه ناوی دوئر بر ذهن مخاطب می نشیند، تصویری است دلنشین و ارام، گویی داریم به اهنگی از کلدپلی یا حتی یو تو گوش می دهیم. موسیقی این دو گروه بی نهایت روان است، شنونده هیچ چالشی بین صنعت و روحِ افراطی و نیهیلیستی موسیقی راک ـ حتی در نسخه های تجاری این سبک از موسیقی ـ احساس نمی کند. شاید به همین دلیل است که حتی موسیقی سختی همچون موسیقی نیروانا هم هنوز پرطرفدار باقی مانده.