به نظر دوره ای را تجربه می کنیم که سختْ کیشی و
ریاضت ورزی به سادگی می تواند به یک کاریکاتور ناراست بدل شود. زهدورزی سخت گیرانه
و خودْدار خیلی راحت می تواند جایش را به بازاریابی بدهد، مخصوصا در دوران رکود
اقتصادی و زمانی که تعجیلی واضح در پذیرش رتوریک ضدْمصرف گرایی و بازگشت به ارزش
های بنیادین شایع است.
در تضاد با پدیده ای تحت عنوان معمارْستاره ها، بسیاری از منتقدین به معمارانی
اشاره دارند که گوشه گیری اتخاذ می کنند و از مشارکت در بازار در فهم رایجش سَرْ باز
می زنند، معمارانی که قادرند از مشارکت در پروژه هایی که به وضوح بازارْ محورند
فاصله بگیرند و از طراحی ان ها دوری جویند.
طی سال های اخیر چهره شناخته شده و بارز این طیف از معماران پیتر زومتور بوده
است، معماری که، تصادفا، در سال 2009، درست چند ماه پس از اغاز رکود اقتصادی جایزه
پریتزکر را از ان خود کرد. معماری ای که پیتر زومتور تولید می کند با هاله ای از رواداری
و ریاضت ورزی عجین شده است و از همین روست که غالبا می توانیم او را شبه راهب و
تارک دنیا قلمداد کنیم. رسواترین مثال از این کاریکاتورِ ریاضت ورزانه را در پروژه
ی طراحی شده توسط زومتور برای پاویون سال 2011 گالری سرپنتین مشاهده می کنیم؛ یک
سازه موقت در یکی از منحصربفردترین محوطه های لندن: باغ های کنزینگتون.
پایون به سرعت دِیْر را در ذهن تداعی می کند، این تداعی هم به واسطه ی اسمی که
برای پاویون انتخاب شده؛ باغِ محصور Hortus
Conclusus و هم نوع چیدمانش ـ باغی در فضای باز که به واسطه ی یک گالری چوبی
مستطیلی محاط شده است ـ مشروعیت می یابد.
یکی از جنبه های شکلی و جذاب این بنا، جُفتْ دیوارِ محاط کننده
ی پیرامونی پاویون است، مکانیسمی که ورودی هایی گیج کننده دارد و موجب می شود
بازدیدکنندگان مجبور شوند برای ورود به باغِ میانی از کریدور تنگ و تاریک شکل
گرفته میان دو دیوار بگذرند. این ورودیِ عمیقا مناسکْ طور، طراحی شده تا تجربه ی
گذر از بیرونِ "کفرآمیز" و ورود به درونِ "مقدس" را به تجربه ای
خاص و مشدد بدل سازد. این مجموعه سترون نسبت به پارک و البته به موازات سادگیِ [معمارانه]
پاویون، هاله ای از فروتنی و نجات
redemption در تضاد با بی
قراریِ نامقدس و کفرآمیز شهرِ پیرامونی را به ذهن متبادر می سازد.
همانگونه که آندرئا فیلیپس در مروری بر پاویون بدان اشاره می کند؛ فروتنی مورد
ادعای پاویون [تلاش می کند] در تضاد با دستگاه سوداگرانه تامین مالیِ معماریِ
فراملی ای موضع گیرد که در بخش های دیگر [اقتصادِ معماری] شاهد آنیم. او نتیجه می
گیرد، پاویون زومتور "پاویونِ عبوسی" است که "سیاستی سترون"
را نمایندگی می کند، سیاستی که مکانیسم های گردش سرمایه در سپیده دمان دوران رکود
به شدت بدان نیاز دارد و مبلغ ان است.
این سیاست سترون، به لحاظ ایدئولوژیک، در هماهنگی با نابرابریِ اجتماعی و اقتصادیِ
خفه کننده ی فزاینده ای گام برمی دارد که خود را تحت شمول انگاره های ژرف نگری در
طبیعت و همسازی با طبیعت تعریف می کنند. در این وضعیت است که ریاضت ورزیْ "شخصیت
مخرب" خود را از دست می دهد و به یک پوسته توخالی
تبدیل می شود، تهی بودگی ای به شدت مناسب [انباشت] ثروت مالیِ وسیعی که این گونه
از معماری، برخلاف ادعایش، موید و مقرر کننده ی ان است.