و آب، سنگ را دوست دارد. بیش از هر متریال دیگر. زیرا سنگ آب را در خود نگه می دارد. رخنه کردن نور در محل های منتخب، روشن شدن سنگ، آغاز درخشش آب و اتمسفر مشعشعی که اکنون در آنجا حضور دارد. سنگ های Valser Gneiss (نوعی سنگ شبیه به گرانیت که در کشور سوئیس استخراج می شود)، بدن های انسان ها و منطقه ییلاقی، نقش های اصلی این پروژه را ایفا می کنند. اتاق های ساخته شده از سنگ به جای در تعارض بودن با بدن ها باید از آنها مراقبت کنند. فرم های ملایم، حضور مصالح عالی، سنگ و آب ... هرچه بیشتر به سنگ اعتماد می کنیم و اجازه می دهیم تا نقش اصلی را بازی کند، بیشتر شروع به نمایان کردن لطافت، طرح و ساختار و زیبایی اش می کند. اتاق ها ممکن است که وجود خود را مدیون یک ایده باشند، اما در انتها، آنها از ماده، ماده ای که اغلب به هیچ عنوان مطیع ایده ها نیستند و خواهان بازگشت به ذات خویش اند، به وجود آمده اند"پیتر زومتور"سنگسنگینی محض سنگ در ترم والس، یک آگاهی آنی از نیروی جاذبه را تولید می کند. تضاد شدید روزنه های بریده شده درون توده جامد دیوار های سنگی، چه در بازشوهای موجود در نما و یا در فرورفتگی های فضای داخلی، بیانگر سنگینی و ماندگاری مصالح است. زومتور قسمت بیرونی بنا را به عنوان یک "سنگ بزرگ روزنه دار" و فضای داخلی را به عنوان "یک نظام هندسی غار ]مانند[" توصیف می کند. او درباره رابطه آن (بنا) با چشم انداز می گوید؛ جهان بیرونی از بازشو های بزرگ عبور می کند و از طریق حفره ها با سیستم غارمانند ]جهان درونی[ ادغام می شود.آبعنصر آب بخشی جدایی ناپذیر از حمام های آب گرم والس است. اگرچه شکل آن را حوضچه های سنگی حاوی آن تعیین می کنند، اما زومتور به همان اندازه به آب توجه می کند که به سنگ. زومتور به "میراث باستانی حمام ها در بوداپست، استانبول و بورسا" اشاره دارد و از تجربیات اولیه استحمام سخن می گوید. دیدگاه او در مورد استحمام به عنوان یک فرآیند "آرامش بخش" ، "تطهیر کننده" و نگاهی "آیینی" به آن و همچنین تأثیر آشکار ایده غسل تعمید، با ریشه در دین مسیحیت نوع آبی که در پی بیانش است را آشکار می سازد. آبی که زومتور از آن سخن می گوید تاریک یا راکد نیست؛ بلکه آبیست شفاف، آب تازه ی چشمه ای است که احیا و نو می کند، حتی تشنگی را برطرف می سازد.نورنور با مواد ملموسی که قبلا مورد بررسی قرار گرفته اند، یعنی سنگ و آب، متفاوت است. از نظر علمی آن را به عنوان یک پدیده غیرمادی قابل مشاهده توصیف می کنند که توسط امواج الکترومغناطیسی تولید می شود. به منظور صحبت از نور به عنوان ماده و یک روش پدیدار شناختی غیر ضروری در زمینه معماری حواس، لازم است ابتدا منظور من از نور روشن شود. لویی کان در سخنان شاعرانه خود درباره سکوت و نور در معماری، اینکه نور "قابل اندازه گیری" است و سکوت "غیر قابل اندازه گیری" ، درک خود از رابطه نور با ماده و بدن را چنین تعریف می کند: "من گفتم که همه مواد موجود در طبیعت، کوه ها و نهرها و هوا و ما از نوری ساخته شده ایم که نیروی خود را از دست داده است، و این توده مچاله شده به نام مواد، موجب ایجاد سایه می شود و سایه متعلق به نور است. به این ترتیب نور منشا هستی است. به عبارت دیگر، نور به عنوان ماده و بدن جامه عمل به خود می پوشد. او با اشاره به یوهانی پالاسما و گاستون باشلار در نوشته خود، با درک مشابهی از نور به عنوان چیزی قابل اندازه گیری یا یک ماده، نور را به عنوان چیزی که شما احساس می کنید و نه قابل دیدن یا فکر کردن، توصیف می کند.
و آب، سنگ را دوست دارد. بیش از هر متریال دیگر. زیرا سنگ آب را در خود نگه می دارد. رخنه کردن نور در محل های منتخب، روشن شدن سنگ، آغاز درخشش آب و اتمسفر مشعشعی که اکنون در آنجا حضور دارد. سنگ های Valser Gneiss (نوعی سنگ شبیه به گرانیت که در کشور سوئیس استخراج می شود)، بدن های انسان ها و منطقه ییلاقی، نقش های اصلی این پروژه را ایفا می کنند. اتاق های ساخته شده از سنگ به جای در تعارض بودن با بدن ها باید از آنها مراقبت کنند. فرم های ملایم، حضور مصالح عالی، سنگ و آب ... هرچه بیشتر به سنگ اعتماد می کنیم و اجازه می دهیم تا نقش اصلی را بازی کند، بیشتر شروع به نمایان کردن لطافت، طرح و ساختار و زیبایی اش می کند. اتاق ها ممکن است که وجود خود را مدیون یک ایده باشند، اما در انتها، آنها از ماده، ماده ای که اغلب به هیچ عنوان مطیع ایده ها نیستند و خواهان بازگشت به ذات خویش اند، به وجود آمده اند
"پیتر زومتور"
سنگ
سنگینی محض سنگ در ترم والس، یک آگاهی آنی از نیروی جاذبه را تولید می کند. تضاد شدید روزنه های بریده شده درون توده جامد دیوار های سنگی، چه در بازشوهای موجود در نما و یا در فرورفتگی های فضای داخلی، بیانگر سنگینی و ماندگاری مصالح است. زومتور قسمت بیرونی بنا را به عنوان یک "سنگ بزرگ روزنه دار" و فضای داخلی را به عنوان "یک نظام هندسی غار ]مانند[" توصیف می کند. او درباره رابطه آن (بنا) با چشم انداز می گوید؛ جهان بیرونی از بازشو های بزرگ عبور می کند و از طریق حفره ها با سیستم غارمانند ]جهان درونی[ ادغام می شود.
آب
عنصر آب بخشی جدایی ناپذیر از حمام های آب گرم والس است. اگرچه شکل آن را حوضچه های سنگی حاوی آن تعیین می کنند، اما زومتور به همان اندازه به آب توجه می کند که به سنگ. زومتور به "میراث باستانی حمام ها در بوداپست، استانبول و بورسا" اشاره دارد و از تجربیات اولیه استحمام سخن می گوید. دیدگاه او در مورد استحمام به عنوان یک فرآیند "آرامش بخش" ، "تطهیر کننده" و نگاهی "آیینی" به آن و همچنین تأثیر آشکار ایده غسل تعمید، با ریشه در دین مسیحیت نوع آبی که در پی بیانش است را آشکار می سازد. آبی که زومتور از آن سخن می گوید تاریک یا راکد نیست؛ بلکه آبیست شفاف، آب تازه ی چشمه ای است که احیا و نو می کند، حتی تشنگی را برطرف می سازد.
نور
نور با مواد ملموسی که قبلا مورد بررسی قرار گرفته اند، یعنی سنگ و آب، متفاوت است. از نظر علمی آن را به عنوان یک پدیده غیرمادی قابل مشاهده توصیف می کنند که توسط امواج الکترومغناطیسی تولید می شود. به منظور صحبت از نور به عنوان ماده و یک روش پدیدار شناختی غیر ضروری در زمینه معماری حواس، لازم است ابتدا منظور من از نور روشن شود. لویی کان در سخنان شاعرانه خود درباره سکوت و نور در معماری، اینکه نور "قابل اندازه گیری" است و سکوت "غیر قابل اندازه گیری" ، درک خود از رابطه نور با ماده و بدن را چنین تعریف می کند: "من گفتم که همه مواد موجود در طبیعت، کوه ها و نهرها و هوا و ما از نوری ساخته شده ایم که نیروی خود را از دست داده است، و این توده مچاله شده به نام مواد، موجب ایجاد سایه می شود و سایه متعلق به نور است. به این ترتیب نور منشا هستی است. به عبارت دیگر، نور به عنوان ماده و بدن جامه عمل به خود می پوشد. او با اشاره به یوهانی پالاسما و گاستون باشلار در نوشته خود، با درک مشابهی از نور به عنوان چیزی قابل اندازه گیری یا یک ماده، نور را به عنوان چیزی که شما احساس می کنید و نه قابل دیدن یا فکر کردن، توصیف می کند.