"عبور از مرحله جنینی"، مجموعه ای است که با این عنوان در اتووود منتشر می شود، برداشته هایی است از آرکی نت و هدفش بررسی نشانه ها و مراحل اولیه ی شکل گیری روندهای کاری معماران پرکارِ تاریخ است. شروع این مجموعه با تاکید بر ابتدایِ مسیرِ این افراد، به ما این درک را می دهد که این سفر از کجا آغاز می شود و فراز و نشیب هایش چه ها هستند. مجموعه "عبور از مرحله جنینی"، نگاهی اجمالی به روز های ابتدایی، بی تجربگی و بلند پروازیِ این افراد دارد که به مرور زمان به استادان معماری تبدیل شدند.
ما به عنوان دانشجویان معماری با مدلهای کوچک مقیاسی که برای پروژه
های آیندمان بود، سروکار داشتیم. ما جزئیات آنچه در آن وجود دارد را در نظر می
گیریم، فضا را همانطور که می تواند باشد، پیدا می کنیم و چشم به راه روزی هستیم که
آنها به نتیجه برسند. با وجود این، تعداد کمی از افراد معتقدند که می توان کنجکاوی
علمی خود را به دست گرفت و سعی کرد پروژه هایی را در که در سالن های دانشگاهی
سرگردان اند را بسازد. علی رغم همه این محدودیت ها، فیلیپ جانسون با ساختمان
اولش، این کار را انجام داد.
اولین ساختمان فیلیپ جانسون در حالی که هنوز در دانشکده طراحی هاروارد
ثبت نام می کرد، جان گرفت. زمانی که جانسون در هاروارد ثبت نام کرد، از قبل در
شبکه ای بود که در آن زمان با استادانش رقابت می کرد.
طراحیِ پروژه ی "ناین اَش" با کانسپت حیاطِ باز بود
که در ارتباط مستقیم با تاثیرات وی از میس ون دروهه و همچنین بهره
گیری از برنامه مدرنیستی است که وی قبلاً خود را در آن جای داده بود. در حالی که
پروژه های داخلی بعدی او، در وجودیت احمقانه خود، موفق بودند، اما موقعیت اولیه
جغرافیایی کارهای دیگر او، دور از آن بودند. پروژه ی "ناین اَش" چند بلوک دورتر از هاروارد، در مرکز کمبریج واقع شده
است. این پروژه یک وارونگی مفهومی از پروژه ی بعدی او، یعنی خانه شیشه ای است. این جا
تمرکز به سمت داخل است و اجازه می دهد تا تمام ملک توسط یک دیوار 9 فوتی محصور شود
و سپس به خانه، امکانِ شفافیتی مانند خانه ی شیشه ای را در بافت حومه شهری ارائه
می دهد. به همان روشی که پنت هاوس لوکوربوزیه در پاریس، زمینه را با دیوارهای خارج از
مقیاس اش، پاک می کند و اجازه می دهد تا فقط یک تجربه بصری و صوتی سانسور شده به
برنامه فضای باز نفوذ کند. دقیقا جانسون هم از دیوارهای عمودی به عنوان وسیله ای
برای پاک کردن خیابان استفاده می کند اما اجازه می دهد تا یک تصویر خاصی از حومه
شهر به دورن این ملک نفو کند.
این بدان معنا نیست که این یک کار غیر زیبایی شناختی از نمای بیرونی
است، بلکه برعکس، این یک رویکرد انزواطلبانه به محله حومه شهری را ایجاد می کند و
به عابری که درحال تردد است، چیزی نمایش نمی دهد. می توان از کنار خانه جانسون
عبور کرد و بهتر دید که این یک مانع است تا یک خط جدا کننده حومه شهر از زمینِ
بازیِ معماری جانسون. تنها اشاره ای که دارد، وجود یک درب سفید در امتداد محیط، القا
کننده ی حس ورودی یا نما بودن این وجه از بنا است.
جانسون حتی در همان اوایل کار خود، در حال مذاکره درباره ایده مرجعِ
خارجیexternal
reference در مقابل زمینه داخلی internal context بود. اشاره به اقدامات آینده مانند ساختمان سیاگرام
که در آن ساختمان مثبت و منفی می شود تا به عنوان ابزاری برای ایجاد یک حائل برای
عموم یا مشارکت درفضای بیرونی باشد.
با اینکه این پروژه، از کارهای اولیه جانسون است، پروژه، محصولی از میلِ معمارانه
خود را می سازد که از نظر بصری و مفهومی در تمام کارهای آینده خود، وجود دارد.