در ماه دسامبر تیم معماری، ویچه کوسکی Wojciech Kowski، مارکین مصطفی Marcin Mostafa و ناتالیا پاژکسواNatalia Paszkowska به عنوان برنده طراحی غرفه نمایشگاهی لهستان برای نمایشگاه شانگهای 2010 اعلام شدند؛ با توجه به پوشش چند روز پیش این خبر توسط اتووود، متن پی امده صرفا تمرکزی است بر فرایند ایده پردازی طراحان و به ارائه نوشتاری از خودشان بر اثر اکتفا می کند. ایده پروژه:در دنیای معاصر ، با وفور تجربه بصری اش ، با زبان تصویری عامل قدرت فائق، با دستیابی تقریبا سریع و بدون محدودیت به مواد و مصالح شمایل نگاری، یک اثر معمارانه تنها هنگامی جذاب خواهد بود که از یک سو بتواند احساسات ملموس ادراکی را که تنها از طریق نگاه بی واسطه و مستقیم به محرک های تک و نامعقول به دست می اید عرضه کند و از سویی دیگر بتواند کیفیتی از تجربه ملموس را فراهم نماید که خارج از کنش دوسویه انگیزه های در هم ادغام شده ایجاد می شوند.
با در نظر گرفتن ماهیت نمایش، فضا و پرداخت نمایشگاه باید به واسطه شمول زیبایی شناسانه متمایزکننده و مبداش نمادگرایانه، نشانه ارا و از نظر بیان بصری سر راست باشد و مبتنی بر ارجاعات سبکی، ایده ارایی فراخواننده، فرهنگی و در خاطر ماندنی بنا نهاده شود.
در طراحی ما، زبان فرهنگی از طریق تم طرح نشان داده شده است؛ طرحی مبتنی بر هنر کاغذی پر و خالی کردن صفحه که هنر سنتی مردم بومی لهستان می باشد. یا به بیان دقیق تر از طریق ساختن یک طرح، ترانویسی از کدهای اولیه زیبایی شناسی به زبان معاصر دکوراسیون معماری. اساس و پایه این ترانوشت دو وجه داشت. وجه اول این که ما نمی خواستیم طرح لفظا مردمی شود، یک بسط مکانیکی از مجموعه الگوهای پذیرفته شده. هدف از یک ساختار دکوراتیو ترسیمی از سنت و ارجاع به ان بود، اما نهایتا ان چه حادث می شود تفسیر معاصری از سنت است، یک نقب ابداعی به دنیای حال، نقبی مبتنی بر الهام گرفتن نه رونویسی کردن .
وجه دوم، آرزو داشتیم که این ساختار را در خور خودش بسازیم در یک بعد معماری خالص، یک واقعه برجسته مهم، ویترینی از موفقیت های طراحی لهستان. این نمایشگاه برخلاف دیگر چشم اندازهای نمایشگاه می بایست یک نمای بیرونی جذاب و چشمگیر در روشنایی روز داشته باشد، هم چنین تجربه خیره کننده ایی باشد در شب؛ ساختمانی با نورهای چند رنگ که از لا به لای الگوهای بریده شده به بیرون نفوذ می کنند. برعکس، فضای زیر طاق می بایستی برای بازدید کنندگان تجربه قابل مقایسه ای را توسط شکل الگوی پوسته بیرونی فراهم کند. گویی که اشعه های خورشید به شکل نور و سایه در میان تراشه های بر بدنه حک شده می درخشند.
شکل کلی ساختار که دارای سطوح کج است، از یک طرف ، توسط سطوح تاخورده کاغذی و از طرف دیگر توسط پر و خالی های روایی حک شده بر بدنه تکمیل می شود و از طرف دیگر در فضای داخلی یک وضعیت انعطاف پذیر و ترکیبی ایجاد می نماید که بطور خلاقانه ای به واسطه تفکیک های داخلی برای کارکردهای نمایشگاهی مختلف و عملکردها و استفاده های همگانی مناسب ستزی شده