این کلیسا بخاطر فرم برجسته ی خود و تجارب داخلیِ زیبای آن شناخته شده، این کلیسا در فرمینی، حاصل دسترنج لوکوربوزیه، تکامل دیگری از هسته ی اندیشه ها و تمریناتِ معمار در تمام سال های طراحیِ بود.این کلیسا اهمیت ویژه ای را با خود به دوش می کشد، چرا که آخرین کارِ بزرگ لوکوربوزیه بود و به محض فرا رسیدن زمان مرگ او در 1965، نا تمام باقی ماند.این بنا چهل و یک سال بعد، در سال 2006، تکمیل شد و ماهیت ان را زنده نگه داشت.
بنا در شهرِ معدنی و صنعتیِ فِرمینی واقع شده، کلیسای فرمینی عضوی از مجموعه ی ساختمان های عمومی است که توسط لوکوربوزیه طراحی شده است، که در میان آنها استادیوم المپیک، کلوپ جوانان و مرکز فرهنگی،مجموعه ی خانه های استاندارد و در نهایت Unite-d’Habitation قرار دارند.
معمار می خواهد با به رسمیت شناختن گروه کوچک اصحاب کلیسا در شهر، معدن چیان و کارگران را که در این ناحیه بهترین مواد را تولید می کنند، در بر بگیرد و تجلیل کند و دلیل استفاده ی او از بتن را توجیه می کند.و امیدوار بود که چنین متریالی به او قدرت دهد تا بتواند حجم و فضاها را در راستای هدف خود، که گرفتن نورِ یک معنای حقیقی بود را به کنترل خود درآورد.
همانطور که از این معمار انتظار می رفت،او بسیاری از ایده های معمارانه ی اصلیِ از پروژه های گذشته را ، در جدیدترین طراحیِ خود ترکیب می کند.او می خواست زمینه ای را ایجاد کند تا مکانی برای پرورش روح، در یک مقیاس فروتنانه، ساخته شود. در این مورد لوکوربوزیه چنین اظهار داشت که فضا باید" وسیع باشد تا قلب احساس راحتی کند، و چنان مرتفع باشد تا نماز گزاران بتوانند در آن نفس بکشند."
نور طبیعی از طریق جعبه های نور و بوسیله ی یک سری از بازشوهای منظم که مرجعِ مستقیم به سوی صورت فلکی جبار(Orion)هستند، به داخل هجوم می آورد. این جعبه های نور در مسیری طراحی شده اند تا نور را به داخل بیاورند و سبب تغییر در روزهای اعیادِ ویژه ی مذهبی، مانندِ Good Friday و Easter Sunday شوند.لوکوربوزیه از معنویتِ علم هندسه برای خلق فرم کلی استفاده می کند؛ یک مبنا ی مربع که پروژه را به سوی شکل دایره بالا می برد، و یک دگرگونی و تحول زمینی به حوزه ی روحانی را به تصویر می کشد، وبنیانی کیهان شناختی در پنجره های رو به صور فلکی و رئوس بام که به سمت خورشید کشیده شده،آشکار می کند.