"بغداد اخر دنیاست"، این را لوکوربوزیه می نویسد، او همچنین در مورد کارش در بغداد به این نکته اشاره می کند که"وظیفه من به عنوان معمار در این پروژه این است که کارفرمایم را به دردسر نیاندازم و سرانجام کار را بر سریری ناگوار مقرر نکنم" و البته این تنها اتفاقی بود که برای طرح استادیوم ورزشی بغداد افتاد. مجموعه ای از اتفاق ها ساخت پروژه را از زمان ارائه طرح به حکومت عراق در سال 1957، 25 سال به تعویق انداخت، یعنی زمانی که صدام حسین قدرت را در عراق به دست گرفته بود و برای نشان دادن عظمت خود این سازه بتنی را ساخت، در ان زمان 17 سال از فوت لوکوربوزیه نیز گذشته بود.
لوکوربوزیه یکی از اولین معماران غربی ای بود که از سوی کارْگروه توسعه عراق که در زمان شاه فیصل دوم تشکیل شده بود، مسئول چند پروژه در بغداد گردید، پروژه هایی که همگی شان در راستای مدرنیزاسیون پایتخت تعریف شده بودند. طی دهه 1950، معمارانی همچون فرانک لوید رایت، والتر گروپیوس، جیو پنتی و بعدها رابرت ونتوری و دنیس اسکات براون مسئول طراحی چند پروژه کلان مقیاس در پایتخت شدند. استادیومی که لوکوربوزیه طراحی کرد بخشی از طرح بزرگتری بود به نام شهر ورزش که در راستای تلاش های ناموفق بغداد برای کسب میزبانی المپیک 1960 ـ که در رم برگزار شد ـ تعریف گردید.
استادیوم که به واقع تدقیق روایت حاکم بر تعامل میان عراق و مدرنیسم را نشان می دهد، به علت بسته بودن فضای سیتسی، مدت ها به فراموش خانه تاریخ سپرده شده بود، حتی بسیاری نمی دانستند که ایا این اثر ساخته شده است یا نه؟ تا اینکه در سال 2005 سیسیلیا پیری، دانشجوی مقطع دکترا حین تلاش هایش برای تدوین رساله اش در مورد معماری مدرن در بغداد این اثر را یافت، او با بنیاد لوکوربوزیه تماس گرفت، پس از مرور دقیق بیش از 500 پیش طرح ساخته نشده از لوکوربوزیه، مسئولین بنیاد مدارکی مستند را یافتند که نشان می داد، این طرح متعلق به لوکوربوزیه است.
لوکوربوزیه که در بسیاری موارد، با این پیش فرض که تاریخ فرایندی رو به جلوست و حتما منتج به خیر خواهد شد، فرشته توسعه و پیشرفت را بر فراز بافت های تاریخی می افراشت، حالا خود نیازمند نگاه محافظان تاریخی است، تاریخ این بار به صورت کمدی حادث شده است.
برای اشنایی با نگاه کلی لوکوربوزیه به شهر می توانید مشاهده فرمایید "لوکوربوزیه و شهر؛ اتوپیا ونقصان هایش" را به قلم امین حشمتی، برای فهم درک او از مسکن انبوه که غالبا در قامت بناهایی تحت عنوان یونیت دی هبیتاسیونتبلور یافته اند نیز می توانید مشاهده فرمایید مقاله "دستهای لوکوربوزیه؛ منش بوطیقایی یک معمار" را به قلم مهدی معیت که بر قرار کتاب دست های لوکوربوزیه مقرر گردیده .
جهت حدوث درک بیشتر از نوع مواجه لوکوربوزیه با مکان و نگاهش به شرق می توانید مطالعه فرمایید مقاله" لوکوربوزیه و شرق شناسی: معماری های فارغ از آکادمی" را به قلم مازیار مظلومی که بر قوام کتاب سفری به شرق تحریر شده است. لوکوربوزیه در حوزه شهرسازی نیز به جز پروژه های یونیت دی هیبتاسیون، شهر چاندیگار را نیز طراحی کرد و ساخت، اتووود در سه مقاله ی شاندیگار؛ شکست ایده الیسم رمانتیک مدرنیته غول محور" به قلم محمد حسین موزریان و همچنین مقاله چندیگار و برازیلیا؛ یک" پارادایم دو رویکرد: از مدرنیسم توتال تا مدرنیسم بومی" به قلم محمد کیانی منش و مقاله "شاندیگار و برازیلیا؛ مواجه رمانتیسم شخصی با رمانتیسم مینیمال یا تبلور خردگرایی شبه رمانتیک" به قلم محسن قائدشرف چند و چون طراحی این شهر را بررسی کرده است، جز این ها روایت پروژه ابوس نیز می تواند یکی از مهمترین مستندات در زمینه مواجه لوکوربوزیه با سیاست و شرق شناسی باشد، برای نیل به این هدف مطالعه فرمایید مقاله "لوکوربوزیه؛ شهر در قامت ماشین کنترل سرمایه داری و [باز] شکست [پروژه ی ] مدرنیته در مواجه با شرق "را به قلم فرانسیسکو ماُرلو .