ژاک لوگوف؛ تاریخ نگار شهیر فرانسوی، در کتاب تولد اروپا، روایت رویدادها و نگره هایی را تدقیق می کند که نقشی حیاتی در شکل گیری قرون وسطا داشته اند، روایت او گستره زمانی وسیعی از فروپاشی رم تا کشف امریکا، از ظهور ایرلند تا تعریف دریای سیاه را در برمی گیرد. کتاب تدوین نگره های شخصی نویسنده بر اهمیت قرون وسطا و میراثش برای اروپاست، او بر این باور پا می فشارد که انچه ما امروزه اروپا می خوانیم محصول نهادها و رویکردهایی است که در قرون وسطا نضج گرفتند، گزاره هایی همچون جامعه مسیحی، حوزه های عمومی، ازدواج و ایین ازدواج و دوست داشتن.
کتاب تولد اروپا، که به گمان منتقد روزنامه گاردین، ما را فراسوی مکانی که در تعریف می شویم در تاریخ یا همان زمان حرکت می دهد، وقایع تاریخی و رویدادهایی را تبیین می کند که قرون وسطا را شکل می دهند، اما پایه ریز و صورت بخش مفاهیم و ره یافت هایی نیز هستند که اروپا همچون یک رویا را نیز پی می گیرند.
قرون وسطا، برای ژاک لوگوف، ترکیبی از همبستگی و تنوعی است که به اروپای امروز شناسه می دهد؛ اروپایی بر قوام تضادها و دوشقی های شرق و غرب و شمال و جنوب و از همه مهمتر نقش متحد کننده ی فرهنگ. در کل کتاب که با چگونگی شکل گیری ایده اروپا اغاز می شود و بر نقش فئودالیسم در اروپا تاکید می گذارد و تولد دوران جدید را در انتهای خود می اورد، تحلیلی است جامع و مانع از چگونگی تولد اروپا.
لازم به یاداوری است که این کتاب با عنوان اروپا، مولود قرون وسطی: بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی ـ سده های 4 تا 16 میلادی و با برگردانی از بهاالدین بازرگانی گیلانی در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.
برای اشنایی بیشتر با ژاک لوگوف به عنوان یکی از تاریخ نگاران مکتب آنال می توانید مطالعه فرمایید شرح مختصری که انسان شناسی و فرهنگ از وی ارائه داده به انضمام برگردان مصاحبه ی وی با جوزف تسنر را
بخشی از تاملات اتووود به فراخور نوع مواجه اش با شهر بر مناسبات منطقه ای متمرکز است بر همین قرار تلاش کرده است به فراخور متغیرهای کلان زمانی به برخی مسائل همچون بحران اقتصادی و بحران در منطقه یورو و تاثیرش بر معماری نیز بپردازد، معرفی این کتاب نیز در همین چارچوب مقرر شده است
اتووود در مقاله عصر پَسادمکراتیک اروپا؛ بومی سازی، بازتعریف حوزه عمومی و عدالت مبتنی بر کنش ارتباطی که برداشتی از کتاب بحران اتحادیه اروپا: یک واکنش به قلم خود یورگن هابرماس به ریشه های بحران از نظر وی پرداخته،
در مقاله بحران اقتصادی منطقه یورو؛ هم تخریبی نهادهای مرجع، امحا حوزه عمومی و تهدید جغرافیای تاریخیِ دمکراسی به قلم امارتیا سن، بحران اتحادیه اروپا را در قامت بحران بودن یا نبودن دمکراسی دیده است و در برگردان یادداشت تونی نُرفیلد به قلم فرنوش فارمر هم نگاهی انتقادی داشته است به خود کتاب
و البته در یادداشت اروپا به رغم غرب؛ پروژه اروپا و ترومای کیستی؟ چیستی؟ و کجایی؟ تلاش کرده است به اروپا به مثابه یک کانسپت ذاتا شکننده نگاهی بی افکند، ایده ای که عمیقا با بحران استانه ای بودن هم در صورت بندی کلامی و هم تاریخی دست به گریبان است.