اُوِن هترلیدر مقاله ای تحت عنوان سوسیالیسم و ناسیونالیسم در دو سوی دانوب با نگاهی به دو شهر وین و بوداپست، تاثیر دو رهیافت عمده فکری؛ سوسیالیسم و ناسیونالیسم در شکل گیری به معماری و منظر هر دو شهر را پی می گیرد، تلاشی که معطوف به دو موضوع مهم با ریشه های عمیق سیاسی است، یکی ملی گرایی و هویت اروپایی و دیگری امید اجتماعی و وعده اروپا به مثابه سرزمینی بدون مرز است، موضوعاتی که هر کدام در دو سویه مخالف موضع می گیرند و به چالش های اروپای امروز هم شکل می دهند. هترلی با مقایسه دو شهر وین و بوداپست، هر کدام را منظری برای تبلور یکی از این ایده ها می داند، وین تلاشی است برای تحقق اروپای بی مرز و همگانْ پذیر و و بوداپست سامانی است برای اروپای ضد ایده الِ اروپای بی مرز. نکته جالب در نوشتار، تمرکز نویسنده بر نقش عمومی معماری های نه چندان فاخر و در اصطلاح اَبَر معماری و توجه بر معماری عادی و بناهایی است که منظر و لنداسکیپ شهر را متناسب با سیاست های کلان هویتی و اجتماعی شهر شکل می دهند. اتووود این نوشتار را در دو بخش شهر به مثابه منظر ناسیونالیستی؛ بوداپست و شهر به مثابه منظر سوسیالیستی؛ وین منتشر کرده است، بخش اول که کمی پیش تر با مخاطبان به اشتراک گذاشته شده بود، دوباره اینجا بازنشر داده می شود تا تصویری کامل تر از تلاش شهرها برای تولید هویت اجتماعی و ملی و همچنین بازتوزیع امید اجتماعی به کمک معماری ارائه شود.تلاشی که حداقل در اروپای امروز با شکست مواجه شده است، اروپایی که مرزهایش را در ترکیه رو به پناهجویان بسته است و با خروج بریتانیا به لحاظ هویتی دچار بحران شده است و میل سیری ناپذیر روسیه به توسعه طلبی کالبدی اش تا فراسوی مرزهای اقمار دوره ی جنگ سرد، بلکه دوره امپراتوری تزارها، امکان گشودگی قومی و اجتماعی را برایش به حداقل رسانده است و حضور امثال ویکتور اربان در قدرت و نزدیکی نوربرت هوفر به قدرت در ان تعارضی عمیق با خاستگاه های فکری اروپای پسادیوار را تداعی می کند.