لبس وودز یکی از اولین معمارانی بود که برخلاف معماران مطرح دیگر من او را به اسم و همچنین با تکنیک خاص اسکچ ها و مدل های او از ساختمانهایی که به واقع می توانستند یک ماشین باشند و بالعکس, می شناختم. و این دید به من یک برداشت اولیه و کلی و راجع به اینکه معماری واقعاً چه می تواند باشد, داد.
اثر لبس وودز به مثابه علامت تعجبی می ماند که در آخر جمله ای می آید که نمود تصورمعمارانه ای است که از الزامات مالی آزاد است, وقابلیت ساخت دارد. و همیشه نباید انعطاف پذیرباشد. چیزی که باید تصور شود؛ سازه های کاملاً جدید, فضاهای بدون دیوار, و دوباره سازی بنیادی امکان ساخت در بعیدترین محیط ها هستند. اگر لازم باشد, ما باید راجع به نگاهمان بر سیاره ای که بر آن زندگی می کنیم, تجدید نظر کنیم. البته, وودز معمولاً یک سوپر آوانگارد به نظر می رسد. و این به دلیل وجوه معمارانه و علمی - تخیلی آثارش, در حوزه ی برنامه ریزی شهری و گمانه زنی های محار نشدنی و جذاب آثارش می باشد.
آثار او منوط به معماری تجربی درقدرتمند ترین شکلش می باشد, و از نظر سیاسی محرک و قابل درک است. آثار وودز مبتنی بر یک ژانر ترکیبی و گذرا است : در این گونه ی ترکیبی تخیلات به تأملات و باستان شناسی به یک فرم غیر قابل پیش بینی از تکنولوژی فرافکنانه تبدیل می شوند؛ و حتی زمین به نوع خودش به واسطه ی غیرزمینی ها به هوا دستیابی پیدا می کند. یک پروژه از وودز, به شکل خاصی تصورات من را تا به امروز مسحور خودش کرده است. و آن چیزیست که من دیوانه وار دوستش دارم.
در سال 1980 وودز یک مقبره برای آلبرت آینشتین پیشنهاد می کند و مقبره ی آینشتن نامیده شده است. که الهام گرفته از مقبره ی معروف نیوتن با طراحی بوله است. اما طرح پیشنهادی وودز مانند یک سنگ قبرر بنجل یا یک آرامگاه مجلل تودر تو با سنگهای گرانیت نبود, بلکه یک ایستگاه فضایی نامتقارن بود که به سوی تار و پود گرانش از تهی بودگی بی کران حرکت می کرد. با عبور از ابرهای جهش یافته ای که اشعه پراکنی می کنند و جریان های الکترومغناطیسی تولید کرده که در خلا جریان دارد. مقبره ی آینشتین راه حلی زیرکانه به مسئله ی که درغیر این صورت چندان اهمیتی نداشت, بود.
نویسنده متن در امتداد نوشتار مصاحبه ای نیز با لبس وودز به انجام رسانده که شرح ان را نیز می توانید اینجا مشاده فرمایید
اتووود پیش از این نوشتار "دیوارهای تغییر؛ لبس وودز و هرمنوتیک عناصر شهری" به قلم خود لبس وودز را با برگردانی از فریبا شفیعی به چاپ رسانده است
و همچنین در مقاله "درجه صفر شهر" باز هم به قلم لبس وودز، نوع نگاه او به معماری، پس از یازدهم سپتامبر را تدقیق کرده است