هنر گفت و گو نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی جاریی است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد اورد.
- زماني كه كودك بوديد، مي خواستيد كه به يك معمار تبديل شويد؟
در واقع، اين مادرم بود كه هميشه مي خواست پسري معمار داشته باشد ؛ پس اين ايده ي مادر من بوده است نه خود من.
وفتي كه پسر كوچكي بودم، طراحي مي كردم و پرسپكتيو رسم مي نمودم و قبل از آنكه حتي به كالج بروم با تمامي ابزار معماري آشنا شده بودم ؛ به همين دليل، هنگامي كه ديگر دانشجويان مشغول يادگيري طراحي بودند، من به دنبال مسائل بيشتري بودم. اين خيلي خوب بود و من معماري را دنبال كردم.
- در كجا بر روي پروژه هاي معماري خود كار مي كنيد؟
مي توانم بگويم كه گاهي اوقات، هنگامي كه در سفر باشم، كار ميكنم ؛ اما بيشتر مواقع در دفتر خودم مشغول مي شوم.
من هنوز هم در كليه مراحل طراحي درگير مي شوم. دفتر من كوچك مي باشد و تكنولوژي هيچ گاه از كنترل من خارج نمي شود. خيلي خوب است كه گاهي، تنها با گرفتن يك طرح به كشيدن پلان و پيش طراحي ها مشغول مي شوم و به كشيدن برش ها و نماهاي طرح مي پردازم.
من براي خودم، قايقي ساخته ام و درگير يادگيري درباره ي فيبر كربن، متريال هاي مختلف و همچنين آموزش نرم افزارهاي جديدتري شدم. به طور كلي، سعي مي كنم كه زندگي ِ حرفه اي خودم را جالب توجه و دلچسب نگه دارم.
- كار خود را با ديگر معماران به بحث و تبادل نظر مي گذاريد؟
من با بيشتر معماراني كه مي شناسم، از طريق آموزش صحبت مي كنم. به طور مثال، من همكاران بسياري در UCLA دارم و به اين دليل كه همگي ما، وقت بسيار كمي داريم و يا مي خواهيم كارهاي زيادي انجام دهيم، من كارهايم را به دانشگاه مي برم و با ان ها صحبت مي كنم.
همچنين من با زاها حديد، ولف پريكس و هاني رشيد، كه در مين ديدارشان مي نمايم، بحث مي كنم و به غير از اين ها با فرانك گري، تام مِين، نيل دناري، هدر روبرگ و افرادي كه در لس آنجلي ملاقات مي كنم.
و اگر من يك دوست خوب داشته باشم، مثل راس لاوگروو يا هر كس ديگري، او را به كلاس هايم در دانشگاه مي كشانم ؛ چون اين راه بسيار خوبي براي صحبت با مردم مي باشد.
- چه توصيه هايي براي معماران جوان داريد؟
من مي خواهم دو عمل را كه نبايد انجام دهند را ذكر كنم.
اول اينكه عجله نكنند! من فكر مي كنم كه دو نسل اخير معماران ِ ما، بسيار عجله كرده اند و اين عجله در معماري جوابگو نخواهد بود. تا زماني كه جوان هستيد، نبايد مصالحه كميد و سازگار باشيد. من فكر مي كنم كه شما بايد با معماري مصالحه كنيد ؛ اما اگر از ابتداي جواني و كارتان اين كار را انجام دهيد به انتها رسيده ايد.
نكته اي كه نبايد فراموش كنيد، اينست كه ساخت محيط اطرافتان را به يك كار روزمره تبديل كنيد.
مورد ديگري كه بايد بگويم اينست كه مردم انتظارات زيادي از تكنولوژي دارند و اين انتظارات را در سبك زندگي خود دخيل مي نمايند اما از صنعت ساختمان سازي، چنين توقعاتي را ندارند. معماران جوان اگر مي خواهند كه موفق باشند بايستي به پيدا كردن راهي براي ادغام تكنولوژي و ساختمان بپردازند.
من فكر مي كنم كه جوان ها به روباتيك بسيار علاقه مند مي باشند ؛ پس بايد راهي براي يكپارچه سازي آن با ساختمان نيز بيابند. بطور مثال اگر به متريال خاصي علاقه مند مي باشند، بايد سبكي را براي استفاده از آن در ساختمان بجويند. يا اگر به بازي هاي ويدئويي علاقه مند هستند بايد به طريقي يك ساختمان را طراحي كنند كه بيشتر از اينكه شبيه به يك كتاب باشد به فضاهاي بازي هاي كامپيوتري مشابهت داشته باشد.
تلاش براي بالا نگه داشتن سطح معماري، چالشي بزرگ اما پايدار است، چرا كه به اعتقاد من، انتظارات مردم از معماري، بسيار پايين است.
- آيا چيزي مربوط به آينده وجود دارد كه شما را بترساند؟
من هميشه معماري را پر از فراز و نشيب مي بينم و بايد بگويم كه عموم مردم، بسيار به معماري علاقه مند مي باشند ؛ در حالي كه معماران، چندان خودْ به معماري علاقه نشان نمي دهند بيشتر به مسائل احمقانه اي چون " معمارْ معروف ها " و يا ساختمان هاي مشهور توجه مي كنند، همچون معترضين ديويد چيپرفيلد كه او را معمار معروف نمي دانند و او به وضوح براي بدست آوردن جايزه پريتزكر لابي مي كند.
به طور جدي من از آينده حرفه مان مي ترسم ؛ از اينكه ديگر ندانيم كه چگونه يك بحث فرهنگي داشته باشيم و هيچ نقد سازنده اي وجود نداشته باشد و تنها بحث هاي مضحك روزنامه نگارانه باقي بماند.
اين پروسه، ده سال است كه آغاز گشته و چون شكاف كوچكي در نقد به چشم مي خورد و گويي كه هنجاري عادي شمرده مي شود و اين مرا به شدت مي ترساند. اين باعث از دست دادن قدرت مباحثه ما به صورت عمومي مي گردد.